ارتقای کیفیت خدمات و محصولات در دستگاه‌های فرهنگی

ارتقای کیفیت خدمات و محصولات در دستگاه‌های فرهنگی

پژوهش «ارتقای کیفیت خدمات و محصولات در دستگاه‌های فرهنگی»؛ از سوی حسین پرکان (مجری طرح) در سال ۱۳۹۰ انجام شده و با تلاش دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی منتشر شد.

دوشنبه 27 آبان 1398 ساعت 4:25

به گزارش هفته نامه پزشکی امروز به نقل از ایسنا 

 

، بی‌شک مؤثرترین و والاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ هر جامعه، هویت و موجودیت آن جامعه را شکل می‌دهد.

تأکید در مورد اهتمام به ارتقای فرهنگ جامعه و داشتن دغدغه در مورد اوضاع و کیفیت فرهنگی آن، ناشی از دیدگاه اسلام در مورد مقوله فرهنگ و تأثیر تأییدکننده مسائل فرهنگی در حال و آینده جامعه است.

همچنین در مقدمه این پژوهش بیان شده است که بهبود مستمر کیفیت از ضروریات پایداری و ارتقای قابلیت اثربخشی در سازمان‌های فرهنگی محسوب می‌شود.

مدیریت فرهنگ جامعه، همواره امری حساس و پیچیده است و بی‌توجهی و غفلت از کیفیت ارائه خدمات، می‌تواند ضرر و زیان زیادی را به‌همراه داشته باشد، بهبود مستمرکیفیت از ضروریات پایداری و ارتقای قابلیت اثربخشی در سازمان‌های فرهنگی است.

بنابراین هدف از این پژوهش عبارت است از:

-ارائه الگویی به‌منظور ارتقای کیفیت فعالیت‌های دستگاه‌های فرهنگی کشور،

-ارائه راهکارهایی به‌منظور افزایش کارایی و اثربخشی سازمان‌های فرهنگی،

-شناسایی برخی از مهمترین موانع ارتقای کیفیت سازمان‌های فرهنگی،

-شناسایی و ارائه شاخص‌های کلیدی کیفی فعالیت‌های فرهنگی،

-ارائه راهبردها و سیاست‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت ارتقای کیفیت دستگاه‌های فرهنگی.

روش تحقیق در این پژوهش میدانی و کتابخانه‌ای است و جامعه آماری، شامل کارشناسان و مدیران سازمان‌های فرهنگی و حوزوی است که هم سابقه و تجارب مفیدی در همکاری با سازمان‌های فرهنگی دارند و هم با مفاهیم مدیریت کیفیت، آشنایی دارند.

همچنین در این پژوهش جمع‌بندی و تبیین مدل به‌شرح ذیل بیان شده است:

-کیفیت محصولات و خدمات فرهنگی، می‌تواند از طیف گسترده‌ای از عوامل و مؤلفه‌ها ناشی شود. زیرا یافته‌های این تحقیق، که مبتنی برارتقای کیفیت در سازمان‌های فرهنگی است، دارای چند عامل اصلی است: فرهنگ تعالی‌جویی، تضمین اجرای کیفیت، بسترسازی اطلاعاتی و دانشی کیفیت، اجرا.  

در هر بعد از ابعاد ارتقای کیفیت در سازمان‌های فرهنگی، با یکسری اقدامات به‌هم ‌پیوسته، زمینه‌های لازم برای رفتن به‌مرحله بعدی فراهم خواهد شد.

 در مرحله بسترسازی اطلاعاتی و دانشی، با انجام عملیات توجیهی برای رده‌های مختلف مدیریت، طراحی و تشکیل شورای کیفیت فراگیر، استقرار نظام جامع ارزیابی عملکرد و...، ضمن انجام فعالیت‌های اساسی در زمینه‌های مختلف، آمادگی لازم برای مرحله بعدی (اجرا) به‌وجود خواهد آمد و در مرحله جدید، باتوجه به زمینه‌سازی‌های انجام شده در مراحل قبلی، ضمن تجزیه و تحلیل نقاط قوت و ضعف، سیستم‌های مناسب جهت اعمال تغییرات در زمینه‌های مختلف، در جهت بالابردن انعطاف‌پذیری و روحیه مشارکت کارکنان و اطمینان از کیفیت کالاها و خدمات سازمان، طرح‌ریزی و به‌مرحله اجرا گذاشته می‌شود و به‌این ترتیب با گذار موفقیت‌آمیز از هر مرحله، یک قدم به کیفیت فراگیر نزدیک‌تر خواهیم شد.

در ادامه پژوهش به‌شرح مؤلفه‌ها، ذیل هر یک از عوامل چهارگانه پرداخته شده است.

مؤلفه‌های مربوط به عامل «فرهنگ تعالی‌جویی»: فرهنگ‌سازی کیفیت، ایجاد ساز وکارهای تصمیم‌گیری خلاق و ارزش‌مدار، استخراج شاخص‌های بازتعریف انگاره، توسعه و تعمیق تفکر راهبردی در سازمان، بازآفرینی دستگاه معرفتی و ارائه انگاره‌ها و چشم‌انداز جدید.

همچنین در ادامه بحث مؤلفه فرهنگ تعالی‌جویی بیان شده است که این مؤلفه با فرهنگ اسلامی ما پیوند دیرینه‌ای دارد، اما آنچه که ما در اسلام، دنبال می‌کردیم تعالی در سطح فردی است. تعالی سازمانی پدیده‌ای است که با مدرنیته وارد فرهنگ ما شد.

بنابراین ما در تعمیم آنچه که در سطح فردی به‌عنوان تعالی به‌آن می‌پرداختیم درسطح سازمانی به بازاندیشی و تعاملاتی نیاز داریم که هم باید به مبانی خودمان رجوع کنیم و هم به‌آنچه که در تجربیات و ادبیات مدیریت و سازمان در دنیا خلق شده، توجه داشته باشیم.

مؤلفه‌های مربوط به عامل «تضمین اجرای کیفیت» عبارتند از: استخراج شاخص‌های حل مسئله، تشکیل اداره تضمین کیفیت، استخراج و بکارگیری شاخص‌های بازتعریف مسئله، شناسایی عوامل بازدارندگی از طریق کار گروهی.

مؤلفه‌های مربوط به عامل «بسترسازی اطلاعاتی و دانشی کیفیت» نیز شامل مواردی چون: عملیات توجیهی مدیران به‌منظور جلب حمایت و مشارکت آنان، تشکیل شورای کیفیت فراگیر، طراحی و استقرار نظام جامع ارزیابی عملکرد و استقرار سیستم‌های توسعه منابع انسانی می‌شود.

مؤلفه‌های مربوطه به ‌عامل «اجرا» نیز شامل تشکیل دوایر کنترل کیفیت در بخش‌های مختلف و استقرار ابزارها و تکنیک‌های مدیریت کیفیت فراگیر می‌شوند.

همچنین در بخش سنجش پیامدها بیان شده است که در سازمان‌های فرهنگی نمی‌توان از تغییرات هزینه‌ای، به راحتی، تحلیل صحیحی ارائه کرد.

بالا رفتن هزینه‌ها لزوماً نشان‌دهنده کارآیی پایین نیست، ممکن است ناشی از استقبال مخاطبان از خدمات سازمان باشد و این یک پیامد مثبت است.

همچنین اقدامات فرهنگی، دارای دو ویژگی مهم و قابل توجه هستند که عملاً پیامدسنجی را غیرممکن می‌کند. یکی اینکه پیامدهای فرهنگی، عمدتاً بلندمدت هستند. دوم اینکه سازمان‌ها و عوامل متعددی در ایجاد یک پیامد، تأثیرگذارند و نمی‌توان گفت که سهم هر عامل در پیامد مورد نظر چقدر بوده است.

در مدل پیشنهادی این تحقیق، این مشکل، با دو راهکار در سطح «تعالی‌جویی» قابل مدیریت شده است ؛ یکی «مسئله‌محوری اجتماعی» و دیگری «هم‌سازی بین سازمانی».

در مسئله‌محوری، سازمان فرهنگی، خود را نسبت به مسائل فرهنگی جامعه، مسئول می‌داند و با انتخاب تعدادی از آنها، تمام ظرفیت خود را بر این مسائل متمرکز می‌کنند.

همچنین به‌منظور ارتقای سطح کیفی عملکرد خود، ممکن است ظرفیت‌های جدیدی را نیز ایجاد کنند.

راهکار هم‌سازی بین سازمانی، مکمل راهکار مسئله‌محوری است. چنانکه سازمان‌های فرهنگی به‌دنبال رقابت با یکدیگر نیستند، آنها با برقراری تعامل سازنده با یکدیگر، ظرفیت‌های یکدیگر را در اختیار همدیگر قرار می‌دهند و با کمک همدیگر، مسائل فرهنگی کشور را حل می‌کنند.

به گزارش مرکز خبر شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک سازمان فرهنگی با تمرکز بر روی چند مسئله خاص فرهنگی و بهره‌گیری از ظرفیت داخلی خود و ظرفیت سایر سازمان‌های فرهنگی، نسبت به حل آنها اقدام می‌کند.

با ایجاد چنین تمرکزهایی در سازمان‌های فرهنگی، دیگر سنجش میزان تأثیرگذاری هر سازمان بر حل مسئله، بی‌اهمیت خواهد شد.آنچه مهم است حل مسئله است، نه تعیین سهم سازمان‌ها در حل مسئله.

انتهای پیام

تعداد بازدید : 218

ثبت نظر

ارسال