شماره ۱۰۲۲

شنیدم اما باورم نمی‌شود

پروفسور محمود لطفی - جراح

شنیدم اما باورم نمی‌شود

روزی با نام بزرگی آشنا شدم که ندیده بر او ارج نهادم. هرچه بیشتر گذشت نوشتار و منش او بر دلم بیشتر نشست. ازو به‌ویژه در رشته‌ی روانشناسی آموختم. چه زیبا و خودمانی می‌نوشت. انگار با دلت سخن می‌گوید و بر دل می‌نشست. او بزرگی بود که در راه فرهنگ‌سازی و بالابردن دانش و بینش همگان به‌ویژه همکاران گام پیش‌نهاده بود رهرویی خستگی‌ناپذیر. ازین‌رو باورم نمی‌شود که او روانـشاد «دکتــر فرخ سیف‌بهزاد» پرواز کرده‌است، پروازی بی‌بازگشت. اما پرنده می‌رود پرواز می‌ماند.پیام‌آور می‌رود پیام می‌ماند.

اما رفتن دکتر سیـف‌بهزاد آن رادمرد بزرگ و ارجمند به‌‌یاد می‌آورد که:

از شمار دو چشم یک تن کم

                                   وز شمار خرد هزاران بیــش

اینک آرزومندم فرزند این رهرو، راه روشنی آفرین جا پای پدر گذارد و بر رونق «پزشکی امروز» که برای امروز و فرداست بیفزایند.

 

تعداد بازدید : 1807

ثبت نظر

ارسال