شماره ۱۰۹۶

ارزش بررسی بیمار

پروفسور محمود لطفی - جراح

در نخستین روزهای دانشجویی پزشکی، آموزشی بسیار ارزنده، پایدار و بی‌جانشین داده‌می‌شود که نشانه‌شناسی‌(سمیولوژی) نام دارد. بی‌گمان هرکس که آن را آویزه‌ی گوش‌کند و به‌کار بندد، در ردیف بهترین‌ها جای‌می‌گیرد و وجدانی آسوده و بیماران درست رهنمون ‌شده خواهد داشت. اما باید همیشه به‌یاد داشت که بیمار از روی «کتاب» بیمار‌نمی‌شود و کتاب‌ها از روی بیمار نوشته‌می‌شوند.

آنچه مرا براین‌داشت که این نوشتار را بنویسم، نوشته‌ی ارزشمند جناب پروفسور کریمی‌نژاد در شماره‌ی ۱۰۷۱ آبانماه «هفته‌نامه‌ی بسیار با ارزش پزشکی‌امروز» با‌عنوان ضرورت بررسی بیمار در هر مراجعه می‌باشد. در سرگذشت همکاری که نام‌بردند، سوگمندانه نشانه‌شناسی کنار گذاشته شده‌است. بیماری‌که لنگیدن متناوب دارد، بی‌گمان در بررسی بالینی نشانه‌های با ارزش و راهنمایی‌کننده‌ای دارد که باارزش‌ترین آن «نبض» شریانی است. با بسته‌شدن شریان ایلیاک، بیمار دیگر درکشاله‌ی‌ران، پشت زانو و قوزک نبض ندارد که خود آن همکار نیز می‌توانستند لمس‌کنند(سمیولژی). این دشواری ناگهانی نبوده است. با بسته‌شدن ناگهانی شریان ایلیاک، پا سیاه می‌شود و چنانچه بی‌درنگ راه باز نشود، کار به آمپوتاسیون می‌انجامد که اگر در ۲سمت باشد «سندرم لوریش» است. پس فرصت بوده است که «کولاترال‌ها» به‌کمک بیایند. درمورد این همکار چنین بوده است و بی‌گمان «سونو‌داپلر» درست انجام نشده! چون پس‌از بسته‌شدن شریان ایلیاک چپ در شریان «رانی» فلوو گذر خون نبوده است که در «داپلر» نشان‌داده می‌شود. که بی‌گمان درباره‌ی ایشان پرسش‌بر‌انگیز است. در دیسکوپاتی، لنگیدن متناوب جایگاهی ندارد و باید به «نقاط والکس» توجه‌داشت و با بررسی بالینی می‌توان به تشخیص رسید که امروز با MRI و ‌AMG تأیید‌می‌شود. من باوردارم که نوشتار شما با ارزش است اما  خواننده به‌ویژه تازه‌کارها و دانشجویان، باید درباره‌ی نوشته‌های ما، بینش را که بهترین داده‌ی خداوند است داشته باشند و بی‌درنگ داوری نکنند و همکاری را گناهکار ندانند. بیمار در هررده‌ا‌ی که باشد، آنچه می‌خواهد بگوید مائیم که باید پزشک بیمار را بیمار بدانیم نه همکار و گفته‌ها را از غربال خودمان بگذرانیم و داوری کنیم. من اگر خودستایی نباشد در درمانگاه بیمارستان رازی وابسته به بخش روانشاد«‌استاد بسیار بلند‌پایه، دکتر مهدی آذر» دوره‌ی اَنترنی را گذراندم. سرپرست درمانگاه آقای دکتر نوبان بود. روزی مرا خواست و فرمود: دراینجا روزانه 180‌بیمارپذیرش می‌گیرنـد. شما ۳ اَنترن هستید که به هر‌کدامتان ۶۰‌بیمار می‌رسد اما من شنیدم که تو روزانه بیش‌از ۲۵‌بیمار نمی‌بینی. گفتم درست است. اما من نیامدم بیمار راه‌بیاندازم، آمدم بیاموزم. دیگر و بزرگتر اینکه: آیا پرسیدید من کی به درمانگاه می‌آیم و کی‌می‌روم؟ ساعت ۷:۳۰ بامداد می‌آیم و‌۱۳:۳۰ زمانی‌که کارگر جارو می‌زند، می‌روم و دراین‌مدت که اینجا بودم ۳‌بیمار را با تشخیصی ارزشمند به بخش جراحی سپرده‌ام. ایشان گفت: در مطب نیز این‌گونه بیمار خواهی‌دید؟ گفتم: بی‌گمان چنین خواهد بود. و خدای را سپاس که دیروز و امروزچنین بوده و فردا نیز خواهد بود. بیمار ۲۸‌ساله‌ای از‌سوی همکار ارجمند ارتوپدی نزد من آمد که پس‌از « عمل فتق سمت‌چپ با لاپاروسکوپی» دچار درد کشاله‌ی ران‌چپ گشته، اما چندی بعد دچار درد کشاله‌ی ران‌راست نیز شده که از مرز بردباری گذشته بود! در بررسی‌های بیشتر گفته‌اند که پیآمد عمل لاپاروسکپی است. اما زمان یک‌ وری راه‌رفتن و بررسی بیمار در‌یافتم که این درد از «تنوسینوایتیس عضله‌ی آدوکتور ران‌راست» است و نه از فتق یا دیسکوپاتی. اورا با نوشته‌ای نزد همکار فرستادم. فاصله و تفاوت یک پزشک خوب ویا... تنها در همین به‌کاربردن آموزه‌ها و اندیشیدن است. این نمی‌شود مگر ما خوب فراگیریم، خوب به‌کاربندیم، عاشق کار و بیمارمان باشیم و وقت کافی بگذاریم که شایسته‌ترین، همچنان‌که در نوشته‌های پندآموز استاد ارجمند دکتر «عبدالحمید حسابی» به چشم می‌خورد، شرح‌حال گرفتن درست است.

تعداد بازدید : 1253

ثبت نظر

ارسال