شماره ۱۰۸۸

بیاییم بدون شایستگی بر کتابها مقدمه ننویسیم

دکتر سیدرضا جمالیان - عفونی

 در برخی‌از موارد که مؤلف کتابی را می‌نویسد‌، ممکن‌است برای روشنگری و بیشتر اظهارنظر   نمودن یا انتقاد آنرا به فردی تقدیم کند که در‌آن زمینه دارای مقام علمی و آکادمیک بسیار بالایی است و در آن حوزه، همه یا اکثریت او را به استادی و صاحب‌نظری قبول دارند. از این مقدمه‌ی کوتاه مشخص می‌شود که مقدمه‌نویسی، شایسته‌ی دارنـدگان بالاترین و والاتــرین مقام علمی است‌، نه صاحب بـالاترین مقام اداری! هرچند به‌صورت معمول برخی یا بسیاری‌از صاحبان مقام اداری به‌ویژه در کابینه‌های تکنوکرات‌، صاحب مدارج و سوابق علمی بالایی نیز هستند‌. شاید مثالی نارسایی بیانی یا نگارشی اینجانب را بهتر روشن کند. تصور کنید یک پژوهشگر پس‌‌از سال‌ها تحقیق در زمینه‌ی کویرهای ایران، با جمع‌آوری یافته‌های خویش و مراجعه به آخرین پژوهش‌های جهانی موفق به تألیف کتابی شده‌است‌.

در سنت‌های اداری عهد‌قاجار برای دریافت صله یا مقام آنرا به والی و شاهزاده‌ای تقدیم می‌کرد و یا در مقدمه‌ای به صورت اغراقی و زیادی از بزرگی و[بخشندگی] او یاد می‌کرد‌... در عصر ما این نویسنده برای مقدمه‌نویسی و اظهار‌نظر بر ‌این کتاب، آنرا به استاد و پژوهشگری تقدیم می‌کند که نه‌تنها در حوزه‌های فرهنگی‌، پژوهشی و دانشگاهی ایران‌، بلکه در سطح جهانی نیز همه او را می‌شناسند؛ حتی اگر به‌ضرورت سابقه‌ی سال‌ها پژوهش‌، تدریس و کارهای میدانی بازنشسته شده باشد‌. خوشبختانه دراین‌زمینه‌ی کویرشناسی، بیشتر ایرانیان این فرد فرهیخته را می‌شناسند‌.

متأسفانه در سالهای اخیر عده‌ای با بضاعت علمی ناچیز به فکر مقدمه‌نویسی افتاده‌اند و حداکثر با عناوینی مانند رئیس‌! و احیاناً با ذکر عناوین دکتر و استاد که به برکت انبوه دانشکده‌ها و مؤسسات آموزشی در ایران بسیار فراوان شده‌اند و یا براساس برخی شنوده‌ها برای کسب این مدارج، گاهی نیازی به مراجعه به این مراکز نیز وجود ندارد؛ برخی‌از دوستان را تشویق به مقدمه‌نویسی بر آثار و حتی ترجمه‌های آنها می‌کنند‌. این افراد با مقدمه‌های به اصطلاح فرنگیان دکوراتیو و بزرگ‌منشانه عده‌ای از عقاید و باورهای جاهلانه، منسوخ و غیر‌علمی را در چیزی به‌عنوان مقدمه بر‌آن کتاب ترجمه‌شده می‌نویسند یا می‌افزایند که در بسیاری از موارد حتی صفحه‌ای از متن آن کتاب اصلی را با ترجمه‌ی ارائه‌شده که به‌صورت کلیشه‌ای «بسیار روان‌» عنــوان می‌شود‌، مطالعه و مقایسه نکرده‌اند‌. متـأسفانه گـاهی به‌نظر‌می‌آیــد عقده‌های‌خود‌شیفتگی‌و خودبزرگ‌بینی‌، مشوق آنها به مقدمه‌نویسی مرضی شده‌است‌.   

اینجانب براساس مدارک دانشگاهی که پرافتخارترین آنها را که همیشه با عناوین  MD, MPH. DTM& H  از آن یاد می‌کنم و هر‌سه از دانشگاه‌تهران و دانشکده‌های پزشکی و بهداشت آن است و چند دوره‌ی مطالعاتی که دراین دوران که به‌ندرت مدارس و مدارج علمی جعل هم می‌شوند‌، ورقه‌ی آنها را بر دیواره‌های مطب نصب کرده‌ام و مربوط به دوره‌های کوتاه‌مدت فرصت‌های مطالعاتی در دانشکده‌ی بهداشت دانشگاه هاروارد، دانشگاه آمریکایی بیروت‌، مرکز مبارزه با سرطان مارسی (‌فرانسه‌‌) و اخذ یک ورق کاغذ به‌عنوان طی دوره‌ی ترموگرافی‌، تعداد بسیار زیادی مقالات علمی در کنگره‌های جهانی و بین قاره‌ای و مجله‌ی علمی دانشکده‌های پزشکی و مجله‌ی علمی نظام‌پزشکی می‌باشد. این مطالب را نه به‌عنوان مفاخره بلکه برای یک نتیجه‌ی اخلاقی ذکر می‌کنم‌. زمانی‌که فردی با اصرار برپایه‌ی بیشتر از ۱۰۰ کتاب که اینجانب بیشتر آنها را ترجمه کرده‌ام‌، از من تقاضای مقدمه‌نویسی کتابی را می‌کند‌، مطالبی را ذکرمی‌کنم که شایسته است برخی ‌از افراد مشابه من هم ‌به آنها عنایت‌کنند‌:

اگر در دنیای امروز‌، کسانی‌که کتابهای‌درسی پزشکی را می‌نویسند که در سطح جهانی تدریس می‌شوندکه معمولاً چند ده‌تَن هستند، پزشکان درجه‌ی اول‌، کسانی‌که در بیمارستان‌های دانشگاهی درجه‌ی اول جهان به‌کار مشغول هستند در‌مقایسه با نویسندگان کتابهای درسی‌ـ‌ که تعداد آنها در‌مقایسه با مؤلفان کتابهای مرجع درسی زیادتر هستند‌ـ پزشکان درجه‌ی دو و بهترین استادان بالینی کشورمان را که چندان زیاد هم نیستند دراین طبقه‌بندی درجه‌ی‌سوم تلقی کنیم، انبوه کسانی‌که مثل بیشتر ماها متخصص و جزو هیأت‌های آموزشی هستند یا بوده‌اند و یا اصلاً نیستند‌، درجه‌ی چند هستند‌؟؟ به باور من که جامعه‌ی پزشکی ایران را از باسوادترین جوامع پزشکی جهان می‌دانم‌، این مقدمه‌نویسی‌ها را که حاضر به اثبات آنها با ارائه‌ی مثالهای متعدد هستم در بسیاری‌از موارد غرض‌آلود‌، مفاخره‌آمیز‌، تحسین غیر‌واقعی یا هدف‌دار برای کسب اعتبار برای نویسنده‌ی کتاب و در بسیاری از موارد آنها را  مضحک و خنده‌دار می‌دانم‌...

برای مثال و حفظ درجاتی از عیب‌پوشی‌، درحدود ۸‌سال پیش فردی به اعتبار تنها یک ورقه‌ی پزشکی‌عمومی و بیشتر مهارت در ارتباطات اجتماعی و کسب محبوبیت، در آستان رئیس مربوطه در یک واحد آموزشی کوچک، مطلبی را به‌عنوان یک کتاب علمی ترجمه‌کرده بود که در شناسنامه‌ی کتاب، آن اثر جزو داستان‌های علمی و مناسب برای گروه کودک و نوجوانان ذکر‌شده بود‌. صرف‌نظر از کاریکاتورهای مرتبط و مناسب برای متون کودکانه‌، تمام مطالب آن مطلب در‌حدود یک صفحه است که اینجانب آن متن تایپی یک صفحه‌ای و مشخصات شناسنامه یا شناسه‌ی‌کتاب‌را به‌عنوان مدارک همراه این نوشته به دفتر نشریه‌ی «پزشکی‌امروز» ارسال می‌کنم.

بر‌این متن یک صفحه‌ای که براساس فرهنگ معین و لغت‌نامه‌ی دهخدا شایسته‌ی عنوان کتاب هم نیسـت چه بـرسد به  اصل کتـاب‌!

[‌... اجتماع چند جزء نوشته‌شده یا چاپ‌شده و گردآمده در یک‌جلد که به‌هم چسبیده و ته‌دوزی شده‌...‌]، دوتَن که یکی‌از آنها بدون مدارج دانشگاهی و حتی در رشته‌ی خـودش در امتـحانات بورد‌تخصصی هم رد‌شده بود و دیـگری هم تنها به‌عنوان‌[‌عضو هیـئت‌علمی‌] بسنـده‌کرده بود، مقدمه‌هایی چنان مضحک و دور از حقیقت و واقعیت نوشته بودند که مدتها مایه‌ی خنده‌ی دیگران شده‌بود.

من برای نشان‌دادن خودشیفتگی و جبران محرومیت‌ها که تقریباً همه دارند‌، هرگز مقدمه‌ای بر کتاب‌های دیگران ـ آنهم با عبارات اغراق‌آمیز نمی‌نویسم ـ و دوستانی که مثل من ـ نه آنچه که در ذهن خودشان می‌پندارند ـ حداکثر یک پزشک یا عضو هیئت‌علمی درجه‌ی ۳ ‌یا‌ ۴ هستند‌، شایسته است به‌این‌ترتیب خود را مضحکه‌ی دیگران نسازند‌.     


تعداد بازدید : 647

ثبت نظر

ارسال