کاهش در میزان ابتلا به اختلال اندوه درازمدت prolonged grief disorder که در آن بیماران به مدت طولانی از اندوه مرگ عزیزشان رنج میبرند (PGD) با روش درمانی ترکیبی رفتار درمانی شناختی همراه با مواجهه درمانی (Cognitive behavioral therapy (with exposure therapy) (CBT/exposure در مقایسه با رفتار درمانی به تنهایی بهبودی سریعتر و کاملتر ایجادگردید.
PGD، فرد را درحسرت مستمری برای متوفی و رنج عاطفی توام با آن، مشکل پذیرش مرگ، حالت پوچی، تلخی مرگ و مشکل ورود به فعالیتهای جدید، درگیر میکند. برای تشخیص PGD، لازم است این علائم در بیمار حداقل بهمدت ۶ ماه بهطول انجامیده باشد. PGD، به خاطر مشغلهی ذهنی بیشاز حد شخص با حسرت برای متوفی، از افسردگی متمایز است.
آزمایش بالینی بهطور اتفاقی روی 80 بیمار PGD انجام شد تا میزان تاثیرگذاری CBT/exposure چهل ویک نفر یا صرفاً CBT سی و نه نفر را مشخص کند. تمام بیماران، دورههای درمانی گروهی مهارتهای CBT را ۲ساعت درهفته، بهمدت 10هفته گذراندند. بیماران همچنین چهار دورهی انفرادی داشتند که درآن مواجههی درمانیCBT دریافت کردند (تجسم زمانی که مرگ عزیزشان را تجربه کردند) و بیمارانی که CBT را بهتنهایی دریافت کردند، میتوانستند دربارهی هرچه دوست داشتند، صحبت کنند. افسردگی، رفتارهای شناختی و عملکرد پیگیری در بیماران، ملاکهای مطالعه در طول شش ماه بودند.
تجزیه و تحلیلها نشان میدهند که CBT/exposure منجر به کاهش بیشتری در میزان ابتلا به PGD نسبت به CBT بهتنهایی شد: کاهش بیشتری در افسردگی، برداشتهای منفی و اختلال عملکردی در پیگیری، وجود داشت. بیـــماران کمتری در گــروه CBT/exposure در پیگیری (14/8%) معیارهای تشخیصی را برای PGD داشتند و آنهایی که در گروه دیگر بودند که صرفاً CBT را دریافت کرده بودند این رقم 37/9% بود.
ارزشمندترین درس دراین بررسی این است که، حداکثر بهبود در بیمارانPGD زمانی بهدست میآید که عواطف همراه با خاطرههای مرگ و پیامدهای فقدان، کاملاً دستیافتنی باشد. بهرغم ایجاد اندوهی که موجب درگیری ذهن با خاطرات مرگ میشود، این استراتژی منجر به واکنشهای بیزاری نمیشود. چالش اصلی، تربیت پزشکان بالینی با آموزش بهتر، برای بهکاربردن شواهد اثبات شدهاست که بهمنظور بهبود انطباق بیماران با این اندوه جدائی، باعث تأثیرگذاری هرچه بیشتراین روشهای درمانی شوند.
Ref: JAMA Psychiatry. Published online October 22, 2014
ثبت نظر