شماره ۹۹۸

اتانازی، دوراهی اخلاق و علم!(۲)

دکتر مهدیار سعیدیان - اعصاب و روان

اتانازی، دوراهی اخلاق و علم!(۲)

مهمترین استدلال‌ها به‌نفع اتانازی عبارتند‌از:

درد شدیدی که افراد مبتلا به بیماری‌های لاعلاج تحمل می‌کنند، سربار‌شدن افرادی‌که قادر نیستند در فعالیت‌های طبیعی انسانی شرکت‌کنند و حق مفروض افراد برای آنکه درباره‌ی زندگی خودشان تصمیم بگیرند.
استدلالات غیردینی علیه اتانازی شامل خطر تعمیم‌دادن اصل اتانازی به طیف وسیعی از انسان‌ها و مبهم‌بودن مرگ است؛ یعنی نمی‌توان با اطمینان قضاوت کرد که مردن برای شخص، بهترین گزینه است.
مخالفان اتانازی معتقدند هرگاه اتانازی قانونی شود، پتانسیلی برای سوءاستفاده در دست مراقبان سلامت خواهد بود. اولین قدم برای تحقق اتانازی در جامعه‌ای که انجام این کار قانونی شده‌است، باعث می‌شود قدم‌های بعدی آسان‌تر برداشته شود. به این استدلال، «شیب‌لغزنده» (Slippery Slope) گفته می‌شود. یکی‌از صریح‌ترین مخالفان اتانازی، ییل‌کامیسار پروفسور حقوق دانشگاه میشیگان است که حمله‌ی سه‌جانبه‌ای را علیه اتانازی ارائه کرده‌است:
۱) خطر سوءاستفاده از اتانازی توسط مراقبان سلامت؛
۲) شیب لغزنده؛
۳) خطر اشتباه و لغزش.
موافقان نظریه‌ی «شیب لغزنده» استدلال می‌کنند، هنگامی‌که کیفیت زندگی کاهش‌یافته باشد، جامعه می‌تواند پایان‌دادن به حیات را بپذیرد و هیچ روش عقلانی‌ای برای محدود‌کردن اتانازی و جلوگیری از سوءاستفاده از‌آن وجود ندارد.
بر‌اساس نظریه‌ی شیب‌لغزنده، اتانازی مانند لبه‌ی نازک یک گوِه است که وقتی جا‌بیفتد، عمیقاً درجامعه پیش رانده می‌شود. کامیسار نتیجه می‌گیرد قانونی‌کردن اتانازی ارادی، به ناچار، منجر به قانونی‌شدن اتانازی اجباری می‌شود چون تمایز عقلانی بین کسانی که می‌خواهند بمیرند (چون خود را سربار جامعه می‌دانند) و کسانی که می‌خواهند بکشند (چون این افراد را سرباری برای جامعه می‌دانند) غیرممکن است.
موافقان اتانازی تلاش می‌کنند استدلال «شیب‌لغزنده» را به صور مختلف رد کنند. آنها معتقدند مکانیسم‌های رایجی که توسط دادگاه‌ها به‌کار گرفته شده‌است، از «اتانازی‌اجباری» جلوگیری می‌کند. در‌صورت قانونی‌شدن اتانازی غیرفعال، شیب، تماماً لغزنده نیست چون هیچ برنامه‌ی کشتن وسیعی مد‌نظر نیست.
برخی دیگر به‌خود مفهوم «شیب‌لغزنده» حمله کرده‌اند و استدلال‌شان این است که شیب لغزنده که نوعی از عمل در‌نهایت منجر به برقراری نوع دیگری از عمل می‌شود برهان مجاب کننده‌ای نیست و برای آنکه مقدمه صادق باشد، باید نشان دهد که فشار اولیه برای برداشتن قدم‌های بعدی آن قدر قوی است که قدم‌های بعدی رخ می‌دهد.
استدلال‌«خطر سوءاستفاده» که توسط کامیسار و برخی دیگر ارائه شده‌است، بر‌این ادعاست که اتانازی و خودکشی با همکاری پزشک در نهایت منجر به قتل (شنیع) می‌شود. درواقع کسانی ممکن‌است با راهنمایی فرد برای انجام خودکشی به‌دنبال منافع شخصی باشند و اگر اتانازی یا خودکشی با همکاری پزشک قانونی و در حوزه‌ی عمل پزشکی اجرا شود، ممکن‌است پزشکان حساسیت خود را از‌دست بدهند و در‌مواردی‌که می‌توان از اتانازی دوری کرد، آن را انجام دهند.
ازطرف دیگر این احساس که پزشکان مجوز کشتن را داشته باشند، باعث می‌شود تا مردم و دست اندرکاران امر بهداشت و درمان به پزشکان اعتماد نکنند، چون مسوولیت آنها برای حفظ حیات، بدل به اهداکنندگان مرگ شده‌است. در‌این حالت، بین هیچ‌نوع اتانازی‌ای تمایزی مطرح نیست، چون پزشک نمی‌تواند اجازه‌دهد بیمار بمیرد و باید تا آخرین لحظات برای حفظ حیات او تلاش کند حتی اگر امیدی به زنده‌ماندن بیمار نباشد.
موافقان اتانازی استدلال می‌کنند که خطر سوءاستفاده اگرچه قطعاً وجود دارد اما واقعاً تهدیدی برای انجام دادن اتانازی نیست؛ چراکه اولا تنظیم قوانین دقیق علیه اتانازی فعال و خودکشی با همکاری پزشک از‌این حالت پیشگیری می‌کند؛ ثانیاً وجود مجموعه‌ی مشخصی از اصول راهنما برای انجام‌دادن اتانازی در موقعیت‌های خاص، از ایجاد ابهام جلوگیری خواهد کرد. به‌طور کلی می‌توان گفت اعتراضات به اتانازی فعال و ارادی در ۵‌مورد ارائه می‌شود:
• استدلال می‌شود درحال حاضر راه‌های پیشگیری از دردهای کشنده وجود دارد و با فراهم‌آوردن مراقبت‌های بهتر می‌توان جلوی آن را گرفت؛ بنابراین اتانازی ضرورتی نمی‌یابد اما چنین استدلالی مجاب‌کننده نیست. اگرچه درمان‌های تسکینی و مراقبت‌های بیمارستانی پیشرفت‌های مهمی در مراقبت از افراد درحال مرگ داشته است ولی بازهم مشکلاتی باقی است. برای اینکه بهترین درمان تسکینی برای هر فرد دریافت شود، نیاز به تلاش‌ها و خطاهایی است که عواقب دردناکی برای بیمار دارند و مهم‌تر از آن عوارض جانبی چنین درمان‌هایی مانند تهوع، ناتوانی در کنترل ادرار، از دست‌دادن هوشیاری به علت خواب آلودگی‌های نیمه دائمی و نظایر آن است.
• استدلال می‌شود ما هیچ‌گاه شواهد کافی برای توجیه این باور نداریم که تقاضای بیمار مبتلا به بیماری لاعلاج برای مردن، تقاضایی درست، ثابت و واقعا مختارانه است.
• برخی برای انجام اتانازی به «آموزه اثر دوگانه» doctrine of double effect متوسل شده‌اند اما مطابق با تفسیر این آموزه، انجام‌دادن اعمالی مجاز است که عواقب بد آن از پیش مشخص باشد به‌این‌شرط که:
الف: این نتیجه‌ی بد به‌عنوان اثر جانبی یا غیرمستقیم عمل اصلی منظور شده باشد.
ب: عملی که مقصود اصلی است به‌لحاظ اخلاقی خوب یا حداقل خنثی باشد.
 ج: اثر خوب به‌واسطه‌ی راه بدی حاصل نشود؛ یعنی بدی وسیله‌ای برای رسیدن به‌خوبی نباشد. نتایج بد نباید آن‌قدر جدی باشند که بر تأثیرات خوب فائق شوند. اما اتانازی این شرایط را برآورده نمی‌کند. جالب است که موافقان اتانازی نیز از همین آموزه نتیجه‌ای خلاف رأی مخالفان اتانازی می‌گیرند.
• استدلال شود تمایز میان اتانازی ارادی، اجباری و غیرارادی در نحوه‌ی عمل است ولی در اصل کار تفاوتی بین این دو وجود ندارد.
• اگر اتانازی ارادی و فعال را بپذیریم، راه را برای دیگر انواع اتانازی و خودکشی فراهم‌آورده‌ایم.
البته نظرات مختلف درباره‌ی اتانازی ضرورتاً وابسته به‌نظرات مختلف در زمینه‌ی اخلاق است. مباحث مربوط به اتانازی، مباحثی درباره‌ی «ارزش»هاست. برخی اعتقاد دارند که حیات، حد اعلای خوبی است و دیگر خوبی‌ها باوجــود حیات و زندگی معنا می‌یابند.

 

 

تعداد بازدید : 1491

ثبت نظر

ارسال