در پزشکی امروز با دو تفکر روبرو هستیم. یک تفکر افراطی که باید آخرین آزمایشهای پاراکلینیک در دسترس یا حتی غیردسترس را برای بیماران تجویز کنیم وتفکر دیگر تفکر تفریطی که هیچکدام از این آزمایشها ضرورت ندارد. راه میانه و اعتدال را فراموش کردهایم. زمانی نه خیلی دور، به معاینه، علائم فیزیکی یا سمیولژی اهمیت میدادیم. اساتید ما اصرار داشتند، هر بیماررا قبل از هر آزمایش پاراکلینیک چنان از سر تا پا معاینه کنیم که تقریباً به تشخیص قابل قبول برسیم وبعد دستور آزمایش بدهیم وچه بسا بدون آزمایشهای امروز که روز بروز بر تعداد آنها افزوده میشود به تشخیص نزدیک میشدیم و از تعداد آزمایشهای غیرضروری میکاستیم و اصلاً هنر پزشک در این بود که حتی با نگاه، پرس و جو و معاینه پی به بعضی بیماریها ببرد. من بدون اینکه بخواهم پیشرفتهای علمی را ندیده بگیرم، عقیدهام این است که پزشک باید حداکثر استفاده را از استعداد خدایی خود درگفت و شنود، معاینه و گرفتن شرححال به کار برد که از بعد روانی و اعتماد بیمار حائز اهمیت زیاد است، از سابقهی بیمار سوال کند، از اعمال جراحی که درمورد او انجام شده است پرس وجو کند. والا ممکن است با یک معاینهی سطحی تشخیص آپاندیسیت بدهد، درحالی که بیمار میگوید آپاندیس من عمل شده است!
ازطرفی دیگر، تعدادی از همکاران نسبت به پاراکلینیک خیلیبیاعتنا هستند و حتی آزمایشها را قبل از شروع عمل نگاه نمیکنند ، بعضی از پزشکان نسبت به خودشان نیز درانجام آزمایشها و تصویرنگاریها کوتاهی میکنند که این خود گرفتاری بعدی را سبب میشود. یکی ازهمکاران میگفت: وقتی به همکاری برخورد کردم دیدم خیلی لاغر و ناتوان شدهاست، اصرار کردم آزمایش و تصویرنگاری انجام دهد. پس از انجام تصویرنگاری معلوم شد کبدش مملو از متاستاز است و تا قبل از تصویرنگاری اطلاعی نداشته، متأسفانه معالجهها بدون نتیجهیی بوده است. همانطور که قبلاً گفتم باز هم تکرار میکنم بعضی همکاران قبل از هر نوع معاینه متوسل به انواع اقدامات پاراکلینیک وحتی پیشرفتهترین آنها میشوند و بعد جزئیترین تغییر در ارقام آزمایشها وتصویرنگاریها آنها را نگران میکند و بیمار را برای انجام آزمایشهای تکمیلی و گرانقیمت وحتی نابجا به مراکز دیگر حتی به خارج از ایران احاله میدهند وهم برای خود وهم برای بیماران زحمتزا میشوند. درحالی که اگر آزمایشها تکرار شود، معلوم میشود مشکلی درکار نبودهاست. این اشتباهات درمورد سونوگرافی و حتیCT اسکن نیز ممکن است صادق باشد و مربوط میشود به نوع وکارائی دستگاه و تفسیر کننده که باید راجع به آنها دقت زیاد داشت. امروزه آزمایشهای سادهی خون و رادیوگرافی ساده به اصطلاح از مد افتاده و از همان ابتدا پزشکان و یا بیماران تحت تأثیر القائات دیگر MRI و CT اسکن را طلب میکنند وگاهی فکر میکنند با اندازهگیری تومورمارکرها که اکثر آنها نمیتواند تشخیص بدخیمی را بدهد به تشخیص نهایی میرسند، درحالی که تومور مارکرها بعد از درمان و جراحی به منظور چگونگی و نتیجهی درمان و همچنین عود و پیشرفت بیماری باید انجام شود. دراکثر موارد اتکا به تومور مارکر که نابجا انجام شود، حاصلی جز نگرانی برای بیمار وپزشک بیمار نخواهد آورد.
در اینجا بد نیست به موارد دیگری اشاره کنم و آن آزمایش سرولوژیک جهت تشخیص هلیکوباکترH.pylori میباشد. دراکثر آزمایشها بدون اینکه بیمار اولسر داشته باشد چنین آزمایش انجام شده است که ارزش ندارد وجالب است بعضی از همکاران جهت ازبین بردن آن، درمان با چند آنتیبیوتیک و داروهای دیگر انجام میدهند که بدون فایده است، و علمی نیست.
این همه دستور MRI و CT اسکن برای مملکتی که دچار اوضاع نابسامان ناشی از تحریمها است و با مردمی با بضاعت مادی کم، جز اینکه ثروت خدادادی (و دادههای نفتی) را به خارج بفرستیم، حاصلی به بار نخواهد آورد.
آیا حساب کردهایم در اثرCT اسکن چه مقدار اشعهی زیانآور یا حتی سرطانزا وارد بدن بیمار میکنیم که اینطور سخاوتمندانه دستور آن را میدهیم؟
مثلاً آیا صلاح هست جهت تشخیص آپاندیسیت که با معاینه و آزمایشهای ساده میتوان به تشخیص رسید متوسل به CT اسکن شویم؟
هرکاری در جای خود مطلوب و درغیر جای خود نامطلوب و زیانآور و باعث اتلاف وقت و مال است.
یکی از وظایف پزشکان علاوه بر درمان به موقع و صحیح، عدم تحمیل مخارج غیرضروری به بیماران است. با کمی دقت و دلسوزی و درایت حد آن را میتوان تعیین کرد. در شرایطی که بیماران حتی از پرداخت فرانشیز ناتوان هستند، آزمایشهای گرانقیمت و غیرضروری درحکم تحمیل هزینههای غیرضروری است که باید نسبت به انجام آن پیش از گذشته حساس و مراقب باشیم.
همینطور درمورد تجویز داروها، مکملها نیز باید هوشیارانه عمل کنیم و هر دارویی را چون خارجی است نباید به داروی داخلی ترجیح بدهیم. اکثر داروهای خارجی را بیمهها قبول ندارند و بیماران مجبور هستند بهای آن را خود بپردازند.
درآشفته بازار فعلی که هر شرکت و بنگاهی جهت کسب درآمد بیشترساز خود را میزند و منابع ارزی به عوض تخصیص به داروهای تخصصی لازم به مکملها و لوازم بهداشتی داده میشود تنها قشری که زیان میبیند بیماران هستند که باید گرانی و کمبودها را تحمل کنند. جامعهی پزشکی، با توجه شرایط فعلی باید بیش ازپیش در کنار آنچه که به صلاح بیماران است باشد ودر تجویز دارو، مکمل، پاراکلینیک، بدون اینکه در درمان وقفهیی حیاتی رخ دهد، راه اعتدال و میانه را برگزیند.
ثبت نظر