خاطرهیــی از زنـــدهیاد استاد دکتریوسف میرایروانی
به مناسبت چهـل وپنجمین سال روز وفات استاد
من هر وقت دانشجویان طب، کارورزان، دستیاران و همکاران دیگر را میبینم که هنگام معاینهی شکم بیمار و تجسس علامت ریباند تندرنس rebound tenderness فریاد بیمار را در میآورند! به یاد استاد دکتر یوسف میرایروانی میافتم...
توضیح واضحات است اگر بگویم این همان علامتی است که معمولاً دربیمارانی که مشکوک به آپاندیسیت حاد هستند جستجو میشود که هرگاه روی ناحیهی ماک بورنی فشار آورده و ناگهان دستمان را برداریم بیمار دچار احساس درد نسبتاً شدید خواهد شد.
استادمیر (که درتاریخ ۴۷/۴/۲۳ دعوت حق را لبیک گفت) سالها قبل از آقای پرفسور عدل سکاندار کشتی جراحی ایران بود و حتی بعد از آمدن پرفسور عدل هم که این سکانداری به دوبخش بالینی وتئوری تقسیم شد، سالها سکان کرسی بالینی را بر دوش داشت و برخلاف بعضی شایعات و روایات بین این دو پیشکسوت جراحی ایران احترامی بسیار بالا برقرار بود.
من در دوران دانشجویی دو دورهی چهار ماهه افتخار حضور دربخش جراحی آقای دکتر میر را در بیمارستان امام خمینی ـ پهلوی آن روز ـ داشتم.... یکی از شیوههای جالب استاد هنگام تدریس سمیولوژی جراحی ـ تبعیت از استادان اروپایی ـ این بود که بیماری را روی «بیماربر» برانکارد ـ گذارده و به آمفی تأتر میآورند تا استاد راز و رمز معاینه کردن را به دانشجویان بیاموزد و عقیده داشت که هرکس سمیولوژی را خوب یاد بگیرد بعید است که درتشخیص اشتباه کند. آموزشی که امروز کمتر در بخشهای دانشگاهی ناظر آن هستیم.
یکی از نواحی که استاد با وسواس کامل، معاینهی آن را آموزش میداد ناحیهی شکم بود وعقیده داشت که این کار باید آنقدر نرم و آرام و با حوصله انجام شود که نه تنها بیمار را ناراحت نکند بلکه آرامشی هم به او بدهد و هرگاه دانشجویی با دو دست فشار بیش ازحد به شکم بیمار میآورد و انگشتانش را این طرف و آن طرف میچرخاند و جیغ بیمار بلند میشد با لحنی که هنوز باقیماندهی لهجهی زیبای آذری در آن بود به تقلید از حرکتشاطرها میگفت:
پسر! چرا خمیرگیری میکنی؟ این شکم است. خمرهی خمیر نیست!
... و امروز اگر استاد زنده بود و چنین حرکتی (ریباند تندرنس) راهنگام معاینه میدید،نمیدانم چه لفظی جانشین خمیرگیری میکرد؟
ثبت نظر