شماره ۱۰۰۹

درمان طبی فیبروئید رحم

دکتر منوچهرمجد - زنان

درمان طبی فیبروئید رحم

فیبروئیدهای رحم تومورهای خوش‌خیمی هستند که از عضلات صاف میومتر رحم منشاء می‌گیرند و شایعترین تومورهایی هستند که ارگان تولید مثل را مبتلا می‌کنند و در 25% خانم‌ها مشاهده می‌شوند.

فیبروئید‌ها ممکن‌است با علامت یا بدون علامت باشند. شدت علائم بستگی به اندازه، تعداد میوم و محل تومور دارد.
فیبروئیدهایی که داخل کاویته‌ی رحم رشد می‌کنند (سوب موکوزفیبروئید) غالباً موجب خونروی‌های غیرطبیعی می‌شوند و فیبروئیدهای داخل عضله و زیر سروز رحم غالباً علائم فشاری، اشکال در ادرارکردن، مقاربت دردناک و قاعدگی دردناک ایجاد می‌نمایند. باتوجه به اندازه‌ی تومور و محل آن، مکان ( زیر مخاط رحم) و اندازه‌ی داخل ‌عضله‌ی‌رحم و زیر سروز ممکن‌است موجب کاهش قدرت باروری شوند. فیبروئیدها چنانچه ایجاد علائم نموده یا سریعاً رشد‌کرده باشند و تغییرات به‌سوی بدخیمی نموده باشند باید درمان شوند و درصورت شک به بدخیمی، درمان جراحی است. در سایر موارد، روش‌های متعدد درمانی در دسترس است.
GnRH اگونیــســـت و تعدیل‌کننده‌های انتخابی دریافت استروژن، آنتاگوئیست‌های  پروژسترون و آندروژن موارد طبی هستند. سایر موارد شامل آمبولیزاسیون شریان رحم و جراحی است. جراحی ممکن‌است محافظه‌کارانه (میومکتومی) یا برداشتن از راه هیسترسکوپ یا به‌طورقطعی هیسترکتومی باشد. به‌لحاظ آنکه فیبروم‌ها به هورمون حساس هستند و در‌محیط استروژنی رشد می‌نمایند درمان طبی که موجب اصلاح این زمینه می‌شود ممکن‌است در مدیریت درمان موفقیت‌آمیز باشد‌.
مــوارد کنترلی آزمایشی غیـــرانتـــخابی مقــایسه‌ی بــازدارنده‌ی آروماتاز (۲/۵‌میلی‌گرم ‌letrazole) به‌صورت قرص روزانه یا درمان GnRH استانــدارد (۳/۷۵میـلی‌گرم Triptorelin) هرماه تزریق عضلانی. در زنان ۱۸تا۴۲ ساله با یک فیبروم علامتی بزرگتر از اندازه 5cm به‌طور غیرانتخابی لترازول یا Triptorelin  تجویز شده‌است به‌مدت12هفته ارزیابی در هفته‌های‌2 ،4 ،6،  و‌12 از‌نظر تغییرات اندازه‌ی فیبروئید و میزان هورمونی انجام شده‌است. خصوصیات اساسی در دو گروه زنان یکسان بوده است و در پایان سه ماه حجم میوم به میزان ۴۵/۶%در گروه لترازول و ۳۲/۲%در گروه Triptorelin تغییرات در اندازه در دو‌گروه مشابه بوده است و به‌طور مشخص از‌نظر اساسی یا در دو‌گروه متفاوت بوده‌است. در هیچ‌یک از زنان که لترازول تجویز شده‌‌اند گُرگرفتگی مشاهده نشده درحالی‌که تقریباً درهمه‌ی زنانی‌که Triptorelin تجویز شده‌است گُرگرفتگی به درجات مختلف داشته‌اند‌. میزان هورمون درمدت12هفته درگروه لترازول تغییرناپذیر بوده‌است درگروه Triptorelin درهفته‌ی دوم استرادیول FSH,LH بالا بوده است. با فروکش‌کردن ثانویه‌ی مشخص همه‌ی میزان هورمون‌ها (استرادیول،FSH,LH و تستوسترون) محققان نتیجه‌گیری نموده‌اند که بازدارنده‌های آروماتاز به‌طور موفقیت‌آمیز برای درمان تستوسترون فیبروئیــد بدون علائم وازوموتور و تغییرات مشخص در میزان هورمون به‌کار می‌رود.  مواردی‌که درمان‌طبی میوما ضرورت دارد شامل زنان آنمیک قبل‌از عمل یا زنان قبل‌از منوپوز که در‌حال رسیدن به منوپوز هستند و زنان دارای فیبروئید‌های بزرگ که کاهش اندازه‌ی فیبروم در آنها قبـل‌از عمل‌جـراحی ضرورت دارد.
درمان‌طبی در‌مواردی‌که زنان نیاز به داشتن رحم برای ل دارند باید انجام شوند با‌وجود آنکه فیبروئید‌ها به‌طور مشخص بعد‌از قطع درمان رشد می‌نمایند‌.فیبروئیدها در محیط استروژنی رشد می‌نمایند آنها هم دریافت‌کننده‌ی استروژن و هم پروژسترون هستند فیبروئیدها ازنظر کلینیکی فعالیت مشخص آروماتاز دارند و از آندروژن‌های موجود در گردش‌خون استروژن تولید می‌نمایند‌. درمان‌طبی باعث کاهش میزان استروژن مانند GnRH اگونیست یا با پروژسترون دخالت نموده (Mifepristone) یا کاهش اصلاح پاسخ به استروژن (Raloxifene). یا کاهش فعالیت آروماتاز(Letrazole) ممکن‌است موثر باشد. همه‌ی این درمان‌ها موجب کاهش مشخص اما موقت اندازه‌ی فیبروئید می‌شوند که باعث اصلاح علائم در بیشتر موارد می‌شود. دخالت طبی ممکن‌است برای آماده‌کردن بیمار برای جراحی و در مواردی که جراحی لازم نمی‌باشد که بیمار به مرحله‌ی منوپوز می‌رسد. به‌منظور تولید‌مثل اثر درمان طبی کمتر آشکار می‌شود زیرا میوم‌ها تمایل به برگشت بعداز قطع درمان دارند. این بررسی نشان‌می‌دهد که بازدارنده‌ی آروماتاز‌(Letrazole) به‌اندازه GnRH اگونیست موثر بوده و با عوارض‌جانبی کمی توأم می‌باشد‌. در هرصورت BMI در دو‌گروه مورد مقایسه قرار‌نگرفته است بنابراین روشن نیست که آیا دارو در‌آن تأثیرگذار است و یا پیگیری درازمدت در این مورد‌نیاز می‌باشد. از اینکه آیا فیبروئیدها دوباره به حد قبل‌از درمان می‌رسند. درخاتمه آنکه آیا بازدارنده‌ی آروماتاز برای درازمدت می‌توان به‌کار برد زیرا آنها با علائم وازوموتور یا هیپواستروژنیسم توام نمی‌باشند باید مشخص‌شود. براساس این گزارش لترازول مورد دیگری درمدیریت درمان فیبروئید علامت‌دار می‌باشد. عدم‌اطلاع از سرانجام ثانویه‌ی  باروری درحال‌حاضر موجب محدودیت کاربرد لترازول در زنان بدون باروری می‌شود.

 

تعداد بازدید : 2007

ثبت نظر

ارسال