شماره ۱۰۰۳

سیرقهقرایی در زمان

دکتر سیدرضا جمالیان - عفونی

سیرقهقرایی در زمان

برخی‌از افرادی‌که دارای  درجات بالایی از هیپنوتیزم‌پذیری هستند، در شرایط خلسه موفق به تجربه‌ی سیر قهقرایی در زمان می‌شوند، به‌این‌ترتیب که آنان قسمتی از زندگی‌گذشته‌ی خود را دوباره زنده می‌کنند و طوری عمل می‌کنند که گویی آنان در این لحظه، در‌آن زمان هستند. مثلاً در‌شرایط برگشت به 2‌سالگی آنها به پرسش‌ها با‌همان لغاتی جواب می‌دهند
 که در2سالگی می‌دانسته‌اند و به‌این‌ترتیب دانش و دستاوردهای سال‌های بعد‌از 2‌سالگی را که بعد از‌آن زمـــان‌ها آموخته‌ بودند، به‌نظر می‌آیـد که فراموش می‌کنند یا فراموش‌کرده‌اند.
برخی‌از افرادی‌که در سیر قهقرایی در زمان به سنین حدود 6 ماهگی رسیده‌اند، به‌مرحله یا دوران بی‌کلامی می‌رسند و درآزمایش، برخی‌از رفلکسهای عصبی را که مشخصه‌ی رشدونمو نسبی سلسله‌ی اعصاب در این سنین درنوزاد است، نشان می‌دهند و در غلغلک‌دادن، درست مانند کودکان خنده می‌کنند. دربسیاری از این افراد لایه‌های شناخته شده و ناشناخته‌یی از خاطرات وجود دارند که مانند لایه‌های کشف شده توسط باستان شناسان ازیک شهر باستانی هستند. این رفلکسها و شواهد هیجانی کودکانه در ناخودآگاه آنها به صورت ذخیره باقی مانده است و دربرخی ازافراد به کمک هیپنوتیزم می‌توان به آنها دسترسی پیدا کرد(هـ . اشپیگل و همکاران 1945) همانطور که در مثال زیر مشاهده می‌کنید:
یک مرد 25‌ساله دریک جلسه، هیپنوتیزم شده بود تا سیر قهقرایی در زمان به کمک هیپنوتیزم را نشان دهد. زمانی که او به سالهای مختلف عمرش رجعت داده می‌شد، با هیچ مشکلی مواجه نمی‌شد و به خوبی برنامه‌های مورد انتظار را اجرا می‌کرد، تا زمانی‌که به اوگفته شد که به دوازدهمین جشن تولدش برگردد. زمانی‌که در‌مورد سنش از او سوال شد (همانگونه که درمورد سنین بالاتر پرسش شده بود) او با مقداری اضطراب و تنش با این پرسش برخورد کرد، ولی جوابی نداد. زمانی که برای دریافت یک جواب تأکید و تکرار به‌کاررفت، وی با حالت تحیر سرش را به اطراف می‌چرخانید و درنهایت لغتی را می‌گفت که مانندVAS به نظرمی‌آمد. پس‌از مدتی مشخص گردید که دراین محدوده‌ی زمانی از عمر متوجه مطالب به زبان انگلیسی نمی‌شده است و به زبان آلمانی واژه‌ی VAS را می‌گفته که معادل با WHAT درزبان انگلیسی است. دراین زمان به کمک یک فرد دیگرکه زبان آلمانی می‌دانست، کمی با او صحبت انجام گرفت. دراین شرایط به‌نظر می‌آمد که وی کاملاً به آن دوران برگشته و یا آن دوران کاملاً برای وی زنده شده است، بنابراین مصاحبه و آزمونهای مورد نظر به خوبی برگزار شدند. این مترجم تا زمان جشن سیزدهمین سال زندگی او مورد نیاز بود. در 13 سالگی او از وین به ایالات متحده مهاجرت کرده بود و تا زمان برگزاری این مصاحبه که در 25 سالگی وی بود، دراین کشور زندگی می‌کرده است. او به زبان انگلیسی فصیح و روانی انگلیسی یا آمریکایی را بدون لهجه صحبت می‌کرد و کمترین آثاری از زبان آلمانی در نحوه‌ی صحبت کردن وی مشاهده نمی‌شد. درمحدوده‌ی سال‌های 13‌سالگی در تکلم و درک هر‌دو زبان اشکال داشت و درسنین پایین‌تر نه‌تنها آلمانی را به‌خوبی صحبت می‌کرد، بلکه روش نگارش او از انگلیسی به آلمانی تغییر می‌کرد که تفاوتهای بارزی با حروف الفبای انگلیسی یا آمریکایی داشت. درسنین 13تا18‌سالگی که با‌دقت بیشتری با او صحبت می‌شد، به‌تدریج چگونگی صحبت‌کردن وی به زبان آمریکایی بهتر وبهتر می‌شد و لهجه‌ی آلمانی درنحــوه‌ی سخــن گفتـن وی کاهش پیدا می‌کرد.
به‌صورت بسیار جالب و شگفت‌انگیزی با‌وجود‌اینکه در سنین کمتر‌از 13‌سالگی به مترجم نیاز داشت، ولی کاملاً مشهود و معلوم بود که دراین سال‌ها او در مصاحبه با ما زبان انگلیسی را به خوبی می‌فهمید و بدون کمترین اضطراب و اشکالی در برگزاری یک شکل خاص ارتباطی به شکل غیر زبانی و با حرکات بدن به آنها جواب می‌گفت. برای مثال، زمانی که در سن 10‌سالگی او به وی گفتیم: «زمانی که من پیشانی ترا لمس می‌کنم، چشمان تو بسته می‌شوند و تو به 6 سالگی برمی‌گردی وآنچه که دراین شرایط می‌بینی، مراسم  جشن تولد تو در 6 سالگی است. بدون هیچ شائبه وتردیدی به این تلقینات جواب درست داد. دوباره در زمانی‌که او 6‌ ساله بود. به زبان انگلیسی از او پرسیده شد: «توچند ساله هستی؟» او دوباره سرش راکمی به اطراف با گیجی و حیرت حرکت داد و درنهایت فقط گفت:« VAS».
این مورد، طبقه‌بندی خاطرات به‌صورت دوگانه یا دوکانالی را که سیر قهقرایی در زمان وجود دارد، نشان‌داده است که گاهی مشخصات دوکانونی در‌شرایط خلسه هم مشاهده می‌شود. دراین شرایط هم سوژه‌ی جهان یا محیط را به‌همان صورتی دوباره زنده کرده که در 12‌سالگی در آلمان وجود داشته و هم در متن و بطن  همان زمان وقوع پیدایش خلسه را که در ساختار 25‌سالگی با تسلط بر زبان انگلیسی هم وجود داشت یا وجود دارد. این وضع که برای ما خیلی عجیب جلوه می‌‌کند، به‌نظرمی‌آید که برای سوژه نه تنش‌آمیز بوده و نه معما‌گونه و او به‌راحتی و سادگی این شرایط را پشت‌سر گذاشته است.
به دلایلی که هنوز روشن نیست، برخی از افراد ممکن است انواعی ازحقانیت مطالبی را که قبلاً قبول داشته و یا به آن گونه فکری را تصور می‌کرده، درزمانهای دیگر هم حفظ کرده تا در برخی از مراحل بحرانی و سخت به آنها مرتبط شود که برخی از تجربیات سنسوری موتور ازاین گونه هستند. درحالی که برخی ازافراد این موارد را ازدست می‌دهند و یا آنچنان این ظرفیت‌های پیش‌شناختی تحول و تغییر پیدا می‌کنند که دیگر برای خود آنها هم قابل شناسایی نیستند. درهر تجربه‌یی، شدت ظرفیت خلسه این موضوع را مطرح می‌سازد  که تماسی با تجربیات اولیه برقرار شده‌است. اهمیت خاطرات حک شده به اهمیت موضوعی آن مطلب بیشتر بستگی دارد، نه به تازگی دورانی که اتفاق افتاده است.
برخی‌از وقایع حک شده که ارتباط با آنها بسیار دردناک و یا ازلحاظ حسی بسیار پرحجم است، نشان می‌دهد که برخورد کردن یا تلنگر زدن به برخی از حوادث و وقایعی که زود تشکیل شده‌اند، در شرایط عادی اثری روی زندگی فرد ندارند، مگر اینکه اختلالاتی در عملکرد‌های سیستم‌های روانی و یا نورولوژیک فرد به‌وجود آمده باشد.

 

 

تعداد بازدید : 2206

ثبت نظر

ارسال