شماره ۹۷۳

انکار

دکترفریدون ضرغام - روانپزشک

وقتی انسان ازانکار استفاده ‌می‌کند، یعنی که درمورد مسایلی که درزندگی‌اش اتفاق افتاده، یعنی مسأله‌یی که ازنظر دیگران آشکار و واضح است واقع‌گرانیست.

دربعضی موارد، اندکی انکار، چیز خوبی است. استفاده از انکار به مدتی کوتاه ممکن است،مکانیسم مقابله‌ی سالمی باشد و برای انسان زمان لازم برای تطبیق با مسأله‌یی مولم یا پر از استرس را فراهم آورد. همچنین ممکن است انکار عامل پیشتاز در انجام نوعی تغییر در زندگی باشد. اما، انکار دارای یک وجه تیره نیز هست. انکار کردن به مدت طولانی، ممکن است از بررسی مؤثر مسایلی که به عمل نیاز دارند مانند بحران سلامت یا وضعیت اقتصادی جلوگیری نماید.
 باید مشخص شود استفاده ازانکار چه زمانی کمک کننده است وچه موقعی سد راه می‌شود؟

درک انکار و هدف‌های آن

عدم اقرار به غلط بودن چیزی، راه مقابله با تضاد عاطفی، استرس، افکار مولم، اطلاعات تهدید‌کننده و اضطراب است.
وقتی شخصی انکار می‌کند، یعنی:
• عدم اقرار به وجود مشکل یا موقعیت استرس‌زا
• پرهیز از رویارویی با واقعیات یک موقعیت
• کم شمردن پیامدهای یک موقعیت
انکار، ازجهت واضح آن، یک جریان ناخودآگاه است. معمولاً کسی تصیمیم نمی‌گیرد درمورد چیزی انکار پیشه کند. اما نتایج بعضی پژوهش‌ها حاکی از آن است که انکار دارای یک جزء آگاه نیز هست و به این ترتیب، ممکن‌است انسان درحدی خاص از انکار به‌صورت آگاه استفاده نماید.
علل رایج انکار
ممکن‌است انسان درمورد هرچیزی که موجب احساس تأثیر پذیری‌اش شود و یا حس کنترلش بر اوضاع را تهدید کند، شیوه‌ی انکار در پیش گیرد ازجمله:
• کسالت مزمن یا بیماری پایانی
• افسردگی یا سایر بیماری‌های بهداشت روان
• اعتیاد
• مشکلات مالی
• دشواری‌های شغلی
• تضادهای ارتباطی
• رویدادهای مولم
ممکن‌است انسان درباره‌ی چیزی که برایش اتفاق افتاده و یا برای شخص دیگری روی داده، شیوه‌ی انکار پیش‌گیرد.

موقعیت‌هایی که انکار‌‌سودمند  است

ممکن است عدم قبول رویایی با واقعیت غیر سالم تلقی شود. اما گاهی ممکن است یک دوره‌ی کوتاه انکار سودمند باشد. در انکار بودن به ذهن فرصت می‌دهد تا به صورت ناخودآگاه اطلاعات تکان دهنده یا اضطرارآور را درآرامش و به گونه‌یی جذب کند که سبب اختلال روانشناسیک نشوند.
به‌عنوان مثال، بعد از یک رویداد مولم، ممکن است چند روز یا چند هفته وقت لازم باشد تا بتوان درک کرد چه اتفاق افتاده و خود را آماده‌ی چالش‌های رویاروی کرد. فرض براین است که شخصی درگلویش یک برجستگی پیدا شده است. در صورتی که این شخص خیال کند این برجستگی سرطان است بلافاصله دچار هجوم ترس و آدرنالین خواهد شد. بنابراین تصمیم می‌گیرد آن برجستگی  را نادیده بگیرد وامیدوار باشد که برجستگی‌ خود به خود ازبین برود. اما وقتی یک هفته بعد، بازهم برجستگی درجای خود است، شخص تصمیم می‌گیرد به پزشک مراجعه کند.
این نوع انکار، عکس‌العمل سودمندی برای اطلاعات استرس‌بار است. درابتدا مشکل‌اضطرارآور انکار شده است اما با جذب مسأله‌ توسط ذهن، شخص با منطق بیشتر به آن توجه می‌کند و با درخواست کمک، اقدام به عمل می‌نماید.

مواردی که انکار آسیب می‌رساند

حال باید دید اگر انکار درمورد وجود برجستگی ادامه یابد و شخص بکوشد به طورکامل وجود آن را فراموش کند، چه پیش‌می‌آید؟ واگر هرگز به جستجوی کمک نرود چه می‌شود؟ در صورتی که انکار ادامه یابد وسبب جلوگیری از اقدام مناسب شود و شخص برای مشاوره به نزد پزشک نرود، این عکس‌العمل، آسیب‌رساننده خواهد بود.

موارد زیر نمونه‌هایی ازانکار نادرست است:

• یک دانشجو شاهد نزاع و درگیری میان دو نفر و قتل یکی از آنها توسط دیگری بوده وادعا می‌کند تحت تأثیر این واقعه قرار نگرفته است.
 •‌ همسر مردی سالمند که مرحله‌ی پایانی زندگی را می‌گذراند قبول نمی‌کند که درمراقبت از شرهر از دستورهای پزشک مربوطه استفاده کند و اصرار دارد که وضع شوهرش بهتر می‌شود.
• مدیر یک اداره به صورت دوره‌یی به علت شرب خمر درشب قبل ازجلسه‌های صبحگاهی اداره جا می‌ماند ولی اصرار دارد که مشکلی نیست زیرا هنوز هم کارها انجام می‌شود.
• پدر ومادری که دختر جوان‌شان معتاد است، اعتیاد فرزندشان را انکار می‌کنند.
در وضعیت‌هایی ازاین دست، انکار ممکن است سبب جلوگیری از کمک دیگران درجهت درمان یا مشاوره یا بررسی مشکل موجود شود و تمام این احوال به پیامدهای درازمدت منتهی می‌شود.

کنارگذاشتن انکار

در زمان چرخش شدید رویدادها کافی است که انسان به خود بگوید «خوب است که نمی‌توانم اکنون درمورد  این مسأیل فکر کنم» زیرا برای کار در مورد آنچه اتفاق افتاده است و تطبیق با شرایط جدید مدتی وقت لازم است اما نکته‌ی مهم دریافت این مطلب است که باید از انکار به‌صورت اقدامی گذرا استفاده کرد زیرا  انکار واقعیت مسأله را ازبین نمی‌برد.
البته همیشه هم انکار مناسب نیست و شخص اگر حس می‌کند که خود یا فرد عزیزش، بیش‌ازحد از این مکانیسم استفاده می‌کند باید راهکارهای زیر را برگزیند:
• شرافتمندانه باید ازخود پرسید آیا ترس درکار است
• فکر کردن درمورد پیامدهای بالقوه‌ منفی اقدام نکردن به حل درست مسأله
• امکان دادن به خود برای تجلی ترس‌ها و عواطف
• تلاش درجهت شناسایی اعتقادات غیرمنطقی درمورد موقعیت موجود
• یادداشت کردن تجارب
• بازکردن مسأله برای دوستی قابل اعتماد
• شرکت در گروه پشتیبانی
درصورتی که به نظر رسد در زمینه‌ی حل مشکل ایجادکننده‌ی استرس، پیشرفتی حاصل نشده است یا بیش از حد از انکار استفاده می‌شود باید از مشاوران بهداشت روان کمک گرفت. مشاوران روانی به شخص کمک خواهند کرد تا به جای آنکه فکر کند این مسأله وجود ندارد راه سالمی برای مقابله با مسأله بیابد.

وقتی عزیزان به کمک نیاز دارند

وقتی یکی از عزیزان درمورد مسأله‌یی مهم انکار می‌ورزد ممکن‌است اطرافیان ناراحت شوند. اما پیش از آنکه این عزیز با واقعیات روبرو شود باید گامی به عقب برداشت ومشخص کرد آیا لازم است برای تجزیه وتحلیل مورد به وی زمان داد.
درهمین اثنا، باید کاری کرد که آن عزیز بداند که با آنکه راحت نیست ولی شخص دیگری آماده‌ی همفکری با او است. درنهایت، این کار سبب امنیت خاطر آن عزیز شده و راه انجام اقدامات لازم را باز می‌کند.
درصورتی که عزیزی یک مسأله‌ی مربوط به سلامتی مانند افسردگی، سرطان یا اعتیاد را انکار می‌کند، بازکردن و نزدیک شدن به این مسأله بسیار دشوار خواهد بود. دراین حالت باید ازوی حمایت کرد وبا همدلی سخنانش را شنید. هرگز نبایدکسی را مجبور به مراجعه به پزشک نمود زیرا ممکن است به بروز خشم و نزاع منتهی شود. در این موارد باید پیشنهاد شود دو‌تایی به پزشک مراجعه گردد. در صورتی که این بن بست برجا بماند، باید برای رفع اضطرار و فروماندگی و کمک به مقابله  با مشکـــل آن عزیز، شخـــص خــود به طبیب مراجعه نماید.

 

تعداد بازدید : 1051

ثبت نظر

ارسال