شماره ۱۰۴۴

واسطه‌ شیمیایی تعامل روح و مغز

دکتر شهره فتاح‌پور-دکتر شیرین فتاح‌پور - دکترسعیدرضا شیخی (داروساز - بیوشیمیست - داروساز)

 مغز انسان با بیش‌از ۱۰۰ میلیارد سلول عصبی دراشکال مختلف و نیز انواعی از واسطه‌های شیمیایی به‌طور قطع پیچیده‌ترین، قدرتمندترین و اعجاب‌انگیزترین جسم درکل جهان خلقت است. اکثر اتصالات این بیش‌از ۱۰۰‌میلیارد سلول‌عصبی با مدنظر قراردادن شکل سلول‌های عصبی فوق از انواع اتصالاتی است که درآن یک یاچند ماده‌‌ی‌شیمیایی نقش دارند. این مواد (Neurotransmitters) در داخل وزیکول‌های سیناپسی (Synaptic vesicles) که درانتهای هر رشته‌ی عصبی پیش‌سیناپسی قراردارند و به داخل شکاف‌های سیناپسی و احتمالاً از طریق پدیده‌ی ‌اگزوسیتوز انتشار می‌یابند و به گیرنده‌هایی که خود مولکول‌های پروتئینی مخصوص و پیچیده‌یی که محل قرارگرفتن آنها در غشاهای پس سیناپسی است می‌باشند. متصل می‌شوند و طبیعت تحریک‌کننده و یا مهارکننده‌ی خاصی دارند.

اولین  نوروترانسمیتری  که کشف شد استیل کولین بود  که در اتصالات بین عصب و عضله  در دستگاه عصبی خودکار دیده می‌شود بقیه نوروترانسمیترهای  کشف شده تاکنون، شامل نورآدرنالین، آمینهای مثل دوپامین و سروتونین، آمینواسیدهای مثل اسیدگلوتامیک و گاماآمینوبوتیریک ‌‌اسید و پپتیدهای شبه ‌اُپیوئیدی

مثل انکفالین‌هاو بتاآندروفین و گازهایی مثل اکسیدنیتریک (No) و این آخرین ایده‌ی واسطه‌‌‌ی شیمیایی با ساختاری به فرمول کلی (CnHnNn) است. در‌حال‌حاضر علم نوروبیولوژی، که شناسایی و عملکرد واسطه‌های شیمیایی مغزی، سنتز و کاربرد آنها را بر دوش دارد، با رازداری، مخفی‌کاری، سلطه‌های مافیایی شدید قدرت‌های بزرگ مواجه است. یکی‌از دلایل این امر را باید اینگونه پردازش و تصور کرد که اصل این پژوهش‌ها به منظورهای سیاسی، نظامی و بازجویی از جاسوسان و... کنترل ذهن کسانی که به‌عنوان سیاستمدار و رهبر سیاسی به کشورهای جهان سومی قالب می‌شوند و... و درنهایت دستیابی به قدرت بی‌کران در‌این‌خصوص برای صاحبان سلطه همه مصادیقی برای موضوع فوق می‌باشند.

تصور‌کنید که مغز‌انسان از بیش‌از ۱۰۰‌میلیارد سلول‌عصبی در اشکال مختلف تشکیل‌شده و همچنین درنظر بگیرید که هرسلول عصبی ازطریق حدود ۱۰۰۰‌سیناپس با سلول‌های دیگر ارتباط داشته باشد و آنگاه انواع واسطه‌‌های شیمیایی  و گیرنده‌های آنها و نیز طبیعت تحریک‌کنندگی و یا مهارکنندگی گیرنده‌های فوق را نیز مدنظر قراردهید به‌این‌نتیجه خواهید رسید که کمیت این مجموعه‌ی شگفت‌انگیز واقعاً یک کمیت کوانتیک می‌تواند محسوب شود. حال ماهیت روح و نحوه ولازمه‌های مغزی (واسطه‌های شیمیایی) برای تعامل  روح و مغز را نیز اضافه نمائید آنگاه درمی‌یابید که  این مجموعه (روح و مغز) بسیار شگفت‌انگیز‌تر از آنچه خواهد بود که محققان درتحقیقات خود درحال‌حاضر و آینده‌ ارائه می‌نمایند. پس‌از این مختصر درخصوص علم مغز‌شناسی درخصوص روح چنین ادامه می‌دهیم که روح جزئی از وجود مقدس پروردگار عالمیان و امری مجرد است حقیقتی معنوی غیرمادی و انکارناپذیر که به کالبد مادی معنای ادراک فراحسی یا بیداری می‌بخشد و با دنیای موجودات فرابشری در ارتباط است. روح جایگاه خاصی در بدن ندارد ودر هیچ‌یک از اجزای بدن مستقر نیست چون که روح امری مجرد است و نمی‌توان هرگز ازمنظر فیزیولوژیک به آن نگریست زیرا فیزیولوژی تنها قادر به کشف روابط اجزاء و عناصر فیزیکی و بدنی است به علاوه در فناء فی‌الله و بقاء باالله اصلاً این مسأله مطرح نیست که به قلب اهمیت دهیم یا به مغز یا خون یا هر عضو دیگری به عبارت دیگر روح با بدن همراهی و نسبت به آن نوعی تدبیر و فرماندهی و اشراف و سرپرستی دارد و این تدبیر و فرماندهی و اشراف و سرپرستی درصورتی محقق خواهدشد که مغز در حالت هوشیاری کامل(طبیعی) وسطح هوشیاری آن (GCS) در دامنه‌ی مقیاس گلاسکو نمره‌ی ۱۵ باشد و این امر در‌صورتی محقق خواهد‌شد که میزان واسطه‌ی ‌شیمیایی (CnHnNn) در داخل شکاف‌های سیناپسی که از وزیکول‌های سیـناپـسی (Synaptic vesicles) در انتهای رشته‌های عصبی پیش‌سیناپسی سلول‌های عصبی مغزی انتشار می‌یابد درحد نرمال باشد، بدیهی است اگر مقدار واسطه‌ی‌شیمیایی فوق (CnHnNn) کمتر از این حد باشد به‌همان اندازه‌یی که کم شده سطح هوشیاری (GCS) کاهش می‌یاید و این کاهش سطح هوشیاری را می‌توان ازحالتی که شخص دراثر هرچه که به‌خواب رفته و با وجود شنیدن صدایی مبنی بر بیدارشدن قدرت بیدارشدن را نداشته باشد تا کما و کمایی عمیق‌تر درنظر گرفت. GCS یا مقیاس کمایی گلاسکو برای ارزیابی سطح هوشیاری ابزاری است برای بررسی پاسخ‌های بیمار نسبت به محرک‌ها. نمرات GCS دامنه‌یی از  اعداد ۳ (کمای عمیق) تا ۱۵(حالت هوشیاری طبیعی) را دربرمی‌گیرد. دراین مقیاس ۳ معیار اصلی وجود دارد که عبارتنداز: واکنش بازکردن چشم‌ها، بهترین پاسخ ‌کلامی و بهترین پاسخ حرکتی به فرامین کلامی و محرک‌های دردناک. این مقیاس به‌ویژه برای پایش تغییرات ایجاد شده بعداز آسیب دیدگی‌های سر و غیره مفید واقع می‌شود. اما نمی‌تواند جانشین بررسی‌های جامع وکامل عملکرد سلول‌های عصبی شود. در واکنش‌ بازکردن چشم‌ها، اگر چشم‌ها خودبه‌خود باز شوند نمره‌ی۴ و اگر نسبت به صدا واکنش‌ نشان‌ دهند نمره‌ی ۳ و اگر به درد واکنش نشان ‌دهند‌ نمره‌ی‌2 و در‌صورت عدم‌واکنش نمره‌ی1 است. در ارزیابی پاسخ کلامی اگر فرد بررسی شونده از روی آگاهی بهترین پاسخ کلامی را داد نمره‌ی‌۵، درحالت گیجی نمره‌ی4، درصورت استفاده از لغات نامناسب، نمره‌ی۳، صوت‌های غیرقابل درک نمره‌ی۲ و به ‌عدم‌پاسخ نمره‌ی۱ را می‌دهیم.

در ارزیابی پاسخ حرکتی، اگر بیمار از دستور اطاعت‌کرد نمره‌ی ۶، اگر با یک تحریک دردزا محل درد را تعیین کرد نمره‌ی‌5، اگر خودش را عقب کشید نمر‌ه‌ی‌۴، اگر خودش را خم‌کرد نمره‌ی‌۳ و اگر فقط چشم خود را باز کرد  نمره‌ی۲ و اگر نسبت به محرک‌های دردناک پاسخی نشان‌‌نداد نمره یک را می‌گیرد. اگر مجموع نمرات زیر 7 باشد فرد به کما رفته و هرچقدر نمره کمتر باشد کما عمیق‌تر است. عدد ۳ نشان دهنده‌ی کمای عمیق است درمقیاس GCS با عدد۹، بیمار ۲۵‌درصد شانس برگشت به حالت طبیعی را دارد با عدد ۱۱ این شانس۵۰ درصد باگذشت زمان وسیر بهبودی با عدد ۱۳ این شانس ۷۵ درصد و با عدد ۱۵صددرصد شانس برگشت به حالت طبیعی را دارد و درتمام موارد فوق میزان انتشار واسطه‌ی شیمیایی فوق و سایر عوامل مؤثر تا حدود زیادی می‌توانند در داخل شکاف‌های سیناپسی تعیین‌کننده‌ی سطح هوشیاری و درنتیجه‌ تعامل روح با مغز باشند که به کالبد مادی معنای ادراک فراحسی یا بیداری را می‌بخشند تا روح بتواند با بدن همراهی ونسبت به آن نوعی تدبیر، تعامل و فرماندهی و اشراف و سرپرستی داشته باشد. اشراف و تعامل روح با بدن پس‌از وجود سایر عوامل و نیز وجود مقدار کافی نوروترانسمیتر(CnHnNn) در داخل شکاف‌های سیناپسی سلول‌های عصبی مغزی ازطریق تأثیر‌گذاری با انرژی فوق‌العاده خود به بخشی از آمیگدال در سیستم‌ لیمبیک مغزی به‌نام هسته‌های قاعده‌یی جانبی، که تکامل بیشتری ازسایر قسمتهای آمیگدال پیدا کرده‌اند و نقش بسیار مهمی در بسیاری از فعالیت‌های رفتاری انسان بازی می‌کند، می‌باشد. آمیگدال مجموعه‌یی از هسته‌هایی می‌باشد که بلافاصله در زیر سطح میانی نیمکره‌ی مغزی در قلب هر لوب گیجگاهی قرارگرفته و ارتباطات دو جهته‌ی فراوانی با هیپوتالاموس دارد. آمیگدال ایمپالسها را از کلیه‌ی قسمتهای قشر لمبیک؛ نئوکورتکس، لوب‌های گیجگاهی، پس‌سری و آهیانه‌یی به‌ویژه از نواحی ارتباطی شنوایی و بینایی دریافت می‌کند، به علت این ارتباطات متعدد آمیگدال پنجره‌یی خوانده‌شده که ازمیان آن روح موقعیت شخص را درحالتی‌که مغز وی درحالت هوشیاری کامل وطبیعی (GCS‌پانزده) دراثر سایر پارامترها و نیز وجود مقدار کافی واسطه‌ی شیمیایی(CnHnNn) است نظاره می‌‌کند و با اشراف و سرپرستی که دارد نه‌تنها درحال تعامل کامل با مغز بوده بلکه ازطریق انرژی خارق‌العاده‌یی که دارد دستورهای لازم را نیز القاء می‌نماید.

امید که درآینده شاهد نتیجه‌ی تحقیقات نویدبخش در‌عرضه‌ی اشکال دارویی با اثرات موردنظر از واسطه‌ی‌شیمیایی(CnHnNn) جهت شفای بیماران درحال کما باشیم. تحقیق و پژوهش به‌رغم برخورداری از حداقل امکانات تحقیقاتی و پژوهشی همچنان دراین خصوص درحال انجام است.

 

 

تعداد بازدید : 2028

نظرات

نعمت‌اله مظفری

4 سال و 6 ماه و 13 روز پیش

سلام با ادرس جمیل زیاد کار نمیکنم با شماره ۰۹۱۷۲۳۷۴۷۷۲ لطفاً بهم اطلاع بدهید شدیداً نیازمند مشاوره یکی از ۳بزرگواریم که مطلب بالا رو نوشتند خاصه اونی که علوم تجربی رو با پیوندی از علوم دینی تشریح کرد سپاسگذارم

ثبت نظر

ارسال