شماره ۱۱۱۰
پروفسور رضا قادری (پوست) - دکتر فائزه قادری (دندانپزشک)
گروه۲:
گروه۲ مربوط به بیماریهایی است که عملکرد پروتئینهای ساختاری در دیوارهی سلولی غیرطبیعی است. مثالهایی از پروتئینهای ساختاری شامل: نکتین۱، کانکسینها و پلاکوفیلین است که نقش آنها در اتصالها و ارتباطهای سلولی برای برقراری هموستاز بافتی و کنترل رشدسلولی، توسعه و پاسخ به تحریکات مختلف ضروری است.
ازنظرکلینیکی این بیماریها بهطورعمده با اختلالهای پوستی مشخصمیشوند. مثل پالموپلانتار کراتودرما همراه با کری یا دیستروفیرتین.
بحث و نتیجهگیری:
هدف از برنامههای جدید طبقهبندی و شناسایی این است که به متخصصان اطفال، پوست، ژنتیک، چشم، گوش، حلقوبینی جدول راهنمایی شامل مجموعهای از اختلالهای ژنتیکی اکتودرمال بدهد که بتواند به تشخیص، ارزیابی، پیشآگاهی و درمان بیماران خاص، توصیف بیماران جدید و ایجاد یک پل ارتباطی بین دانشمندان علمژنتیک و پزشکان بالینی کمککند. باوجودیکه امروزه بیشاز ۲۰۰ نوع اکتودرمال دیسپلازی مختلف وجود دارد، اورلپ و همپوشانی قابلتوجهی در فنوتیپهای سندرمی دیدهمیشود. در سال۲۰۰۸، ۶۲ نوع اکتودرمال دیسپلازی بالینی مختلف مرتبط با جهش در یک ناحیهی کروموزومی یا ژنی مختص آنها وجود داشت که تعداد آنها روبه افزایــش است. متأسفانه علاوهبر یافتههای بالینی مرتبط با سندرمهای مذکور، بسیاری از بیماران اختلالهای غیرسندرمی ایزوله دارند که میتواند تشخیص صحیح و درنتیجه طبقهبندی آنها را با مشکل روبهرو سازد. علاوهبراین، جهشهای ژنتیکی جدید بهطور روزافزون اختلالها و بیماریهای اکتودرمال جدیدی را تولید میکنند. تکنولوژیهای جدید شامل بررسیهای گستردهی ژنتیکی و آرایش هیبریدیزایسیون ژنومی مقایسهای و همچنین تعیین اگزوم کامل و توالی ژنومیک را آغازکردهاند که « تحول شگرف اومیک» نامیده میشود و منجربه تشخیص بسیاری از اختلالهای مندلی جدید و ژنهای مسبب آنها میگردد.
اینتراکتوم روش جدیدی است که بین ژنهای ضروری (که اگر ازبینبروند منجربه سقط داخل رحمی میشوند) و ژنهای غیرضروری که منجر به بیماریهای سندرمی میگردد افتراقمیدهد. دانش جدید درمورد شبکههای بیولوژیکی در پزشکی نشان دادهاست که فنوتیپ در اختلالهای مونوژنیک بهندرت نتیجهی یک اختلال در یک ژن است، بلکه بیشتر انعکاسی از فرایندهای پاتوبیولوژی مختلفی میباشد که در یک شبکهی پیچیده مداخلهمیکند.روشهای جدید شناسایی ژنهای عامل بیماری شامل استفاده از روشهای لینک، روشهای پایهی سنجش بیماری با گروهبندی و روشهای مبتنیبر دیفیوژن است. اخیراً روشی بهنام «تعیین توالی نسل بعد» که بهعنوان یک ابزار تشخیصی درگروه بیماریهای سندرمی استفاده شدهاست، قطعاتی است از چند صد ژن، که بهمنظور شناسایی جهشهای بیماریزا در بیماران مبتلا به صرع سندرمی، تشکیل شدهاست. مزیت آن این است که میزان دادهها محدود شدهاست.یک پنل ژنی بهنظرمیرسد بهعنوان یک روش سریع و مقرونبهصرفه بهمنظور تجزیهوتحلیل اساس ژنتیکی بیماریها میباشد که ممکناست در تشخیص و طبقهبندی انواع اکتودرمال دیسپلازی نیز کمک کند. یافتههای اخیر نشاندادهاند که درواقع فقط۱۰درصد از ژنهای انسانی مرتبط با بیماری، شناختهشده میباشند.
درسال۱۷۹۸ ویلان یک روش برای شناسایی و تشخیص بیماریهای پوست را پیشنهاد کرد.
درسال ۱۸۲۹ آلبرت یک مفهوم جدید از بیماریهای پوستی با تقسیم آنها به ۱۲شاخه را پیشنهادکرد که او نام آنرا «درختدرماتوزها» نامید.
درسال۱۹۰۰بروک پدیدهی ترانسفر در بین بیماریهای پوستی را معرفیکرد بهاین معنی که همهی آنها بهنحوی باهم ارتباط دارند.
طبقهبندی بیماریها یک فرایند درحالپیشرفت است که تحتتأثیر جنبههای مختلف بالینی، مهارتهای تشخیصی، مداخلهی درمانی و درک و دانش مولکولی قراردارد. تعریف الگوهای تشخیصی، ویژگیها و برجستگیهایی است که باعث ایجاد شرایطیمیشود تا از بقیهی ویژگیهای کلیدی متمایز شود و شامل فرایندهای طبقهبندی مدرن است. متأسفانه چنین رویکردی دارای کاستیهای مهم، شامل عدم حساسیت درتشخیص بیماریهای پرکلینیکال (پیشبالینی) است.
با پیشرفت دانش ژنتیکی مولکولی و افزایش پایگاه دادههای الکترونیکی دراینزمینه، یک رویکرد اصلی جدید از طبقهبندی بیماریها آغاز شدهاست. ترکیبی از ویژگیهای کلیدی بالینی (ارگانهای درگیر) و اختلال در مسیرهای کلیدی سیگنالی مولکولی، طرح جدیدی از طبقهبندی اکتودرمال دیسپلازی را تعریفمیکند. بامعرفی پروندهی سلامت الکترونیکی، پتانسیل جدیدی برای درک ارتباط ژنوتیپ و فنوتیپ و برای ایجاد شبکههای جدیدی از بیماریهای ناشناخته ایجاد میشود. احتمالهای جدیدی از استخراج دادهها از منابع اطلاعاتی ایجاد میشود که با اطلاعات ژنتیکی مولکولی ترکیب شدهاست. تمام بیماریها نتیجهی تعامل بین ژنتیک و تأثیرهای محیطی هستند. مجموعهی پروتئوم رونویسی ژنوم و اختلالهای محیطی منجر به ایجاد انواع فنوتیپهای بیماری و سندرمهای کلینیکی مختلف میشود. ژنوم انسان شامل حدود ۳۰۰۰۰ ژن است. درسال۲۰۰۷، ۲۴۱۸عدد از این ژنها با بیماریهای خاص در ارتباط بوده است. ۱۷۷۷ بیماری وابسته به ژن، تاکنون شناخته شدهاست. شبکهی تکامل بیماری جنینی ارتباط بین ژنهای بیماری و ژنهای تکامل جنین را نشانمیدهد. رویکرد مبتنیبراین شبکه ممکناست نقش مهمی در ارتباط بین جریان بیماری و رشد و نمو جنین و کمک به درک مکانیسمهای بالقوهی بیماریهای پیچیدهی انسانی داشته باشد.
اصطلاح«اینتراکتوم انسانی» نمادی است که برای توصیف این پزشکی شبکهای ابداع شدهاست. هنوز راهی طولانی برای رسیدن بهیک روش قابل اعتماد مبتنی بر شبکهای برای بیماریها وجود دارد که دلیل آن وجود انواع محدودیتها در ابزارهای موجود برای کشف پاتوژنز و روابط بین بیماریها میباشد. برای طبقهبندی جدید اکتودرمال دیسپلازی، ویژگیهای بالینی و واضحی باید گنجانده شود اما جنبههای ژنتیکی مولکولی نیز باید درنظر گرفته شوند.
بنابراین علاوهبر نشانههای بالینی، باید کرایتریای جدید نیز درنظر گرفته شوند. این کرایتریای جدید باید شامل بررسی نقایص مولکولی در مسیرهای مهم رشد و نمو اکتودرم باشد و نیز بررسی اختلالهای کلیدی اکتودرمال را نیز دربرگیرد و سایر مسیرها بهدلیل اینکه اکتودرمال دیسپلازی ممکناست تا آخر عمر عوارض و عواقبی برای بیمار درپیداشته باشد، آنالیز ژنی باید برای پیشبینی عوامل پیشآگاهی بیماری انجام شود و همچنین باید از آن در طبقهبندی این سندرمها نیز استفاده گردد. در آیندهای نزدیک تعیین دقیق آنالیز ژنی وتوالی هدفمند ژنها در تشخیص مولکولی انواع اکتودرمال دیسپلازیها ممکن خواهد شد ولی این روش ازنظر اقتصادی نیز باید مقرون بهصرفهباشد.
بهطورکلی بهعنوان نتیجهگیری از مباحث بالا باید اذعان کرد که اکتودرمال دیسپلازیها گروهی وسیع، ناهمگن و هتروژن از اختلالهای ارثی میباشند که شباهتهای بسیاری به یکدیگر داشته و این شباهتها طبقهبندی آنها را دشوار میکند.
یافتههای بیومولکولی درسالهای اخیر کمک زیادی برای ایجاد طبقهبندیهای جدید نموده و مسلماً از زمان چارلز داروین تاکنون قدمهای زیادی دراینزمینه برداشته شدهاست.
امروزه در اواسط دههی دوم قرن بیستویکم، باتوجهبه پیشرفتهای تکنولوژیک درزمینهی ژنتیک و افزایش دانش ما در زمینهیپزشکی مولکولی، قادر هستیم تا تفاوتهای ژنتیکی بین این سندرمها براساس شناسایی لکوس ژنهای جهش یافتهی مسبب آنها و همچنین توجیه فنوتیپهای مختلف براساس درک اختلال در مسیرهای مختلف عملکردی را بیان کنیم. با اینحال، هنوز در میانهی راه قرارداریم و هنوز بسیاریاز اختلالهای دیگر ازاینگروه وسیع اکتودرمال دیسپلازیها باید موردبررسی و شناسایی قرارگیرند.
بنابراین، پزشکان بالینی مخصوصاً متخصصانپوست و اطفال باید از نشانههای اصلی و نشانههای این اختلالها، دانش وآگاهی کافی و وافی داشتهباشند تا در تشخیص صحیح و دقیق آنها دچار مشکل و خطا نگردند و علاوهبراین، باید کاریرها و حاملان ژنها را شناساییکرده و جهت آنها مشاورهی ژنتیکی انجامدهند (شکل۷و۸).
نکتهی پایانی و امیدبخش دراینزمینه یافتههای جدیدی هستند که براساس پژوهشهای جدید بنیادی و تجربی شکل میگیرند که میتوان بهعنوان نمونه به یک بررسی تجربی که اخیراً درسال2014 منتشر شدهاست اشارهکرد. پژوهشگران دانشگاه لوزانسوئیس دریک پژوهش تجربی با تولید منوکلونال آنتیبادی که علیه (Ecto Dysplasin A(EDA عملمیکند، موجب بروز اکتودرمال دیسپلازی در موشهای آزمایشگاهی شدهاند. نتایج یافتههای این ارزیابی نشانمیدهد که دانشمندان با استفاده ازاین منوکلونالآنتیبادی قادر خواهند بود تا نقش اکتودیسپلاسینA را در تکامل قسمتهای مختلف بافتهای بدن انواع متنوعی از ارگانیسمها و جانداران ازجمله انسان را موردکاوش قرارداده و بدونشک این بررسیها درآینده مسیری را باز خواهدکرد تا ازاینطریق با مداخلههای درمانی، سندرمها و یا بیماریهایی که اکتودیسپلاسینA درآنها دخالت دارد را مورد هدف درمانی قراردهند.
بهطورقطع درسالهای آینده شاهد پیشرفت چشمگیری در زمینههای مختلف پزشکی ازجمله در حیطهی دانش زیستمولکولی، پروتئینتراپی و ژندرمانی خواهیم بود و بسیاری از رویاهای ما در شناخت پاتوژنز و درمان بیماریهای سخت و صعبالعلاج بهحقیقت خواهند پیوست و رستگار و خشنود ازاین تواناییها بهسمت آیندهای روشن قدم برخواهیم داشت. شاید درآیندهی خیلی نزدیک! شاید در همین فردا !
منابع در دفتر نشریه میباشد.
ثبت نظر