شماره ۱۰۰۱

صفت سایکوتیک و کابوس کودکی

دکترفرهاد فیلی - کودکان

صفت سایکوتیک و کابوس کودکی

درکودکانی که کراراً کابوس می‌بینند یا دچار حمله‌های رعب‌شبانه می‌شوند ممکن‌است احتمال بروز تجارب روانپریشی در نوجوانی افزایش یابد. پژوهشگران دانشگاه Warwick ضمن انجام بررسی به این نتیجه رسیده‌اند.

این بررسی درشماره‌ی آوریل 2014 نشریه‌ی SLEEP انتشار یافته‌ است و طی آن ثابت‌شده کودکانی که پیش‌از سن 12‌سالگی بروز کابوس‌های مکرر را گزارش می‌دهند در اوایل نوجوانی 3/5 برابر بیشتر دچار تجارب روانپریشی می‌شوند.

به‌همین‌ترتیب،تجربه‌ی رعب‌های شبانه night terror سبب دو برابر‌شدن خطر بروز این مشکلات ازجمله توهم، اختلال در فکر یا پنداره delusion می‌شوند.
بنابه گزارش والدین کودکان خردسال در فاصله‌ی سنی 2 و 9 سال که دچار کابوس‌های مداوم بوده‌اند، میزان احتمال بروز تجارب روانپریشی 1/5 برابر افزایش یافته است.
بروز کابوس‌ درکودکان خردسال شایع‌ تلقی می‌شود و با افزایش سن، ازمیزان شیوع آن کاسته می‌گردد. کابوس‌ درنیمه‌ی دوم خواب و ضمن خواب حرکات سریع‌چشم‌(REM) بروز می‌نماید. آن عده که کابوس را تجربه کرده‌اند با احساس بیدار شدن ناگهانی و بروز حس ترس، دلشوره و پالپیتاسیون احتمالی آگاهند.
رعب شبانه، یک نابسامانی خواب است و با کابوس اختلاف  دارد و در سیـکل‌های خواب عمیـق (غیرREM) و درنیمه‌ی نخست شب اتفاق می‌افتد.حمله‌ی رعب‌شبانه، غالباً با فریادی بلند مشخص می‌شود و شخص ازخواب برخاسته و می‌نشیند و دچار پانیک است ولی نسبت به اعمال غیر ارادی خود مطلع نیست. لرزش اندام‌ها‌وحرکات سریع بدن ازنشانه‌هایی است که درموارد بسیارشدیدتر مشاهده می‌شود. کودکان دچار این حالت، صبح که از خواب بر می‌خیزند نسبت به فعالیت‌طول شب خود بی‌خبر می‌باشند.
باید گفته شود که جایز نیست والدین از این خبر دلشوره پیداکنند. از‌هر‌4‌کودک، یک نفر دراین سن دچار کابوسnight mare می‌شود. اما آن دسته ازکابوس‌هایی که طی دوره‌یی طولانی تجربه می‌شوند یا حمله‌های رعب‌شبانه‌یی که تانوجوانی ادامه می‌یابند، نشانه‌ی نکته‌یی قابل‌توجه‌تر در زندگی می‌باشند.
گروه همنوای زیر بررسی در فاصله‌ی‌2‌و‌9‌سالگی در‌مجموع 6بار ارزیابی شدند. احتمال تجربه‌ی تجارب روان‌پریشی درنوجوانی با میزان شیوع کابوس افزایش می‌یافت. آن عده که فقط یک دوره کابوس راجعه را گزارش کرده بودند دارای 16٪ افزایش بودند حال آنکه افرادی که 3 یا چند دوره کابوس را درطول بررسی گزارش نموده بودند دارای افزایش احتمال 56٪ بودند.
باید گفت که مشکلات مربوط به‌خواب‌رفتن یا بیدار شدن شبانه(بیخوابی) با تجارب روانپریشی بعدی ارتباط نداشت.
بهترین توصیه دراین‌مورد آن است که با ایجاد محیطی که بتوان ازبهترین کیفیت ممکن خواب برخوردار بود باید کوشید آن شیوه‌یی اززندگی را حفظ کرد که به بهداشت سالم خواب کمک نماید. بخشی از‌این کار با استفاده از جیره‌ی‌غذایی امکان‌پذیر است مانند پرهیز از مصرف نوشابه‌های قندی پیش‌از‌خواب، ضمن آنکه در سن پائین، همیشه توصیه می‌شود هر‌نوع محرکی از اتاق خواب حذف شود. چه تلویزیون یا بازی‌های ویدیویی باشد و چه چیزهای دیگر.
این بررسی بسیار با اهمیت است زیرا مشخص می‌شود که برای شناسایی زودرس شناسه‌های ناخوشی روانی وکمک به هزاران کودک مبتلا باید زودتر کار انجام داد. برای کمک به جلوگیری از رنج کودکان دچار ناخوشی روانی در بزرگسالی باید زودتر مداخله‌ انجام شود.
درسن 12سالگی، حدود 1مورد ازهر 4کودک (24/4٪) در این بررسی وجود کابوس را طی 6 ماه گذشته گزارش‌کرده بودند و کمی بیش ازیک به10(9/3٪) دچار رویدادهای رعب شبانه در  این دوره شده بودند.

 

 

تعداد بازدید : 1731

ثبت نظر

ارسال