شماره ۱۰۴۰

سخنانی که باید با آب طلا نوشت

دکتر کاظم معتبر - جراح

مسلماً همگی قبول می‌نماییم که در گذشته مواردی از مشکلات و اشتباهات را داشته‌ایم که قبل‌از آن وقوع حادثه و پیشگیری از آن را بزرگان و استادان تذکر داده‌اند، هر‌چند که ممکن‌است بگوییم که تأکید لازم و کافی از طرف گوینده نشده بود ولی اگر منصفانه قضاوت بکنیم در بسیاری از موارد سهل انگاشتن و خود را مصون از آن خطا دانستن عامل گرفتاری بوده و اینگونه است که با تکرار پیامدهای ناگوار تازه ما به یاد هشدارها می‌افتیم، ولی ای‌بسا که باز‌هم آستانه‌ی تحریکمان به همین‌جا محدود شده و به دلایل مختلف جهت رساندن این سخن گهربار به دیگران و مصون‌نمودن آنها از عواقب شوم اهمال می‌ورزیم.

اجازه دهید با مثالی ادامه دهم.در سالهایی که در خدمت استاد دکتر عبدالحمید حسابی پیاده‌روی‌های نسبتاً طولانی می‌نمودیم استاد مکرراً به‌این نکته تأکید می‌کرد که تعداد بیمار مراجعه‌کننده خصوصاً درمورد پزشکانی که اورژانس را می‌پذیرند عدد ثابتی نیست و درمورد هرپزشک معمولاً بین دو رقم حداکثر و حداقل نوسان می‌نماید، و به‌جز در‌مورد پزشکانی که از قبل وقت می‌دهند «تعداد بیمار یک موج است» که در دامنه‌ای خاص پایین و بالا می‌رود، در‌حالی‌که تحمل وتوانایی ما به ارائه‌ی خدمت نسبتاً ثابت بوده است، حال تصور نمایید که اگر در‌یک دوره تعداد مراجعان ما کم بود و به‌علت کمی‌کار به اصطلاح حوصله‌ی ما سررفت باید در‌نظر داشته باشیم که آیا ما طاقت حداکثرهای این موج را داریم و یا اگر در‌یک دوره شلوغی مراجعات، از فرط خستگی با بیماری خشن برخورد نمودیم باید به‌خاطر بیاوریم که ممکن‌است همین بیمار یکی‌از معدود مراجعان روزهای کمی کارمان باشد، خصوصاً آنکه هر‌چند کمی کار به‌خودی‌خود مشکل‌ساز نبوده ولی پرکاری می‌تواند از جهات بسیاری حادثه‌ساز شود که شایعترین آنها وقت کم آوردن و در‌نتیجه اقدامات عجولانه و ناقص و گاهاً عارضه‌ساز است.

در هر‌صورت همه‌ی همکاران کوله‌باری از این سخنان گهربار و ارزشمند را از پیشینیان بر دوش حافظه دارند خصوصاً در‌این دوران وانفسا که وسایلی چون نت‌بوک، تبلت، موبایل و ... بلای روابط بین انسان‌ها و گفتمان و بحث‌های سازنده‌ی آنها شده‌است، بسیار مؤثر بوده و اگر آنها را از صندوقچه‌ی دل بیرون نریزند و با مکتوب نمودن، جاودانه ننمایند نه‌تنها حق مطلب آموزش را ادا نکرده‌اند،بلکه به‌تدریج این جملات گوهربار تحلیل رفته و فراموش خواهند شد. خداوند مارا امانتداری شایسته قرار‌دهد.

هیچ دانی چـــه کسی شــد استاد

                                           آنکه شاگرد شد و هیچ از آن باک نداشت

 

تعداد بازدید : 2059

ثبت نظر

ارسال