هرفردی میتواند بهخورد و خوراک اطرافیان خویش نگاهنموده و ببیند که خود و دیگران چگونه غذا صرفمیکنند و درهر روزچه اندازه غذامیخورند و با کمی دقت به فربهی و بزرگیشکم و انباشتگی چربیها در لایهلایه دورشکم اطرافیان، از خود بپرسد این فربهی ناشیاز چیست؟ درست است که عوامل روانی و عاطفی و هیجانی میتوانند فردی را وادارند تا با مکانیسم جبرانی بهخوردن بپردازد و پرخوری نماید، اما بسیاریاز اشخاص عادت به پرخوری داشته و یا براساس قانون لذت، پرخوریمیکنند. افرادیکه دچار پرخوری احساسی هستند، با رویآوردن به غذا به احساسات خود پاسخمیدهند.
پیشاز این در نوشتههایی به نقش دوپامین در ایجاد لذت و پاداش اشارهشده و به نقش کارکردهای هیدروکسیتریپتامین که نوعی انتقالدهنده عصبی میباشد، در حالتهای روحی و عاطفی، اشتها و خواب پرداختهام. ژن تنظیمکنندة دوپامین، واکنش افراد (بهویژه نوجوانان) را به غذاهای خوشمزه تنظیممینماید و میزان غذاهای راحت و لذتبخش را که شامل غذاهای بسیار خوشطعم مانند بستنی، شکلات، شیرینی و یا تنقلاتی که مملو از کالری هستند و بابمیل بیشتر کودکان و نوجوانان میباشند، مشخص و پیشبینی مینماید.
پرخوری(Polyphagia)، یکیاز مسائلپزشکی است که سبب افزایشوزن و بیماری بسیاری از افراد میگردد. در واقع میلیونها تَن از مردم در نقاط مختلف جهان از پرخوری و در نتیجه از چاقی رنج میبرند. بسیاریاز خانوادهها از دوران کودکی فرزندانشان، آنها را به پُرخوری عادت میدهند. برخیاز این کودکان پساز دوران نوجوانی و جوانی برحسب عادت و بهعلت محرومیتها و مشکلات گذشته و سرپوشگذاشتن برناکامیها، خوردن را بهعنوان یک عامل دلخوشکننده انتخابنموده و هرروز چاقتر و بیمارتر میشوند. معمولاً زمانی که شخص با پرخوری و بیتحرکی سبب گردد تا انرژی دریافتی بدن بیشاز انرژی مصرفی شود، وزن بدن افزایشمییابد و چاقی مطرح میگردد.
پرخوری میتواند بهعنوان نشانهای از برخی بیماریها نیز بررسیشود. در ایجاد بیماریهایی مانند:
دیابت
نشانگان کلین ـ لویـن (Kleine–Levin syndrome)
نشانگان باردت بیدل (Bardet-Biedl syndrome)
نشانگان ژنتیکی پرادرویلی (Prader-Willi syndrome)
نقش پرخوری و چاقی مشاهدهمیگردد.
دیابت یا بیماری قند، یک اختلال سوختوسازی در بدن است که با پرادراری، پرنوشی و پرخوری همراه میباشد. کاهشوزن بدن با وجود اشتهای زیاد، خستگی و تاریدید از نشانههای اولیه شایع دیابت است. البته خود چاقی و کمتحرکی و عوامل دیگر نیز در بروز دیابت نوع۲ نقش دارند.
نشانگان پرادرـویلی(Prader-Willi Syndrome) یک اختلال ژنتیکی است که بخشهایی از بدن را گرفتار مینماید. ضعف ماهیچهها، کمیرشد و اختلالات تغذیهای ازجملة این گرفتاریها در کودکان مبتلا بهنشانگان پرادرویلی میباشند. اشتهای سیریناپذیری که کودکان را بهسوی پرخوری مزمن و چاقی پیشمیبرد، میتواند سبب بروز بیماری قند در مبتلایان گردد.
با حذف ناحیهای در بازوی بلند کروموزوم۱۵ که مکان آن در تصویر۱ نشانداده شدهاست، نشانگان پرادرویلی(PWS) مطرحمیشود. با از دسترفتن ژنهای ضروری ناحیهq11- q13 کروموزوم۱۵ و ایجاد نقص ژنتیکی در بخشی ازاین کروموزوم، نشانگان پرادرویلی ایجادمیگردد. با ایجاد این نشانگان، بیماران احساس گرسنگیدارند و با اشتهایی سیریناپذیر و میلی غیرقابلکنترل غذامیخورند و درنتیجه بسیار چاق میشوند.
علاوهبر مورد بالا، بهطورخلاصه میتوان به نقش عوامل زیر نیز در پرخوری اشارهنمود:
• اضطراب
• فشارعصبی و استرس
• افسردگی
• داروهای خاص
• دیابت
• هیپرتیروئیدیسم
• هیپوگلیسمی
• هیپرگلیسمی
• خستگی
• اختلال درخوردن غذا
• سندرم پیشاز قاعدگی
• برخی ازداروهای تجویزی مانند کورتیکواستروئید
• برخیاز بیماریها
• پرخوری عصبی (Bulimia nervosa)
• تغییرات ژنتیکی
اصولاً میتوان گفت که بسیاریاز مردم با تغذیة نادرست و نامناسب و استفاده از غذاهای آماده و عدمتحرک و ورزشنکردن، درست غذا نمیخورند و اشخاصی نیز با پرخوری خود را فربه و بیمار مینمایند.بدیهیاست هنگامیکه انسان درست غذا نخورد و درست زندگی نکند و از فشارهای روانی/ عصبی نیز در رنج باشد، بتدریج اختلالهایی در جسموروان او ایجاد میگردد که سلامتتن و روان او را بهخطر میاندازد. بنابراین چاقی نیز میتواند یکیاز پیامدهای بدزندگیکردن و بدغذاخوردن در جامعة ماشینی باشد. واقعیتیکه با پیشرفتهای تکنولوژی و وابستگی انسان به ماشین و افزایش استرسها و فشارهای روانی و اضطراب و افسردگی، سلامت آدمی را بیشتر تهدید مینماید. زندگی ماشینی و عدمتحرک، نارضایتی و درماندگی افراد را افزایشمیدهد و درنتیجه بانارضایتی مستمر، اضطراب و ناامیدی و نگرانی ایجادمیگردد و تغییرات چشمگیری در شیوة زندگی ایجاد میشود. ساعتها در یک جا نشستن و عدمتحرک، استفادةمداوم از اتومبیل و تنبلی عادتی هم سبب عدم آرامش واقعی و هم بروز اختلالهای جسمی و روانی میگردد. پرخوری و چاقی نیز یکیاز این اختلالها میباشد. بسیاریاز افراد براساس قانون مکانیزمهایدفاعی و برای رهایی از فشار و اضطراب، به خوردن پناه میبرند و خوردن را عاملرهایی و یا لذت میدانند و بتدریج با اضافه وزنیکه دور معیوب ایجاد مینماید، چاقتر و چاقتر میگردند.
هنگامیکه پرخوری از روی هوس انجام شود و فرد برای کاهش استرس بهخوردن روی آورد و کنترلی برمیل به خوردن نداشته باشد، پیامدهای ناخوشایندی را باید تجربه نماید. فرد باید از خود بپرسد که آیا با پرخوری میتواند از شدت استرس و تنیدگی بکاهد و به آرامش برسد؟ اگر پاسخ منفی است باید راههایی مانند ورزش، پیادهروی، مراقبه و مدیتیشن، پناهبردن به طبیعت، غذادادن بهپرندگان، سرگرمشدن بهبررسی، معاشرت با خوبان و بالاخره درستغذاخوردن، آرام غذاخوردن و جویدن کامل غذا را تجربه نماید.
در Bulimia nervosa، یا پرخوری عصبی که بیشتر در نزد زنان جوان مشاهده شده است، شخص مقدار زیادی غذا میخورد، اما برای آنکه چاق نشود یا بهطور عمدی استفراغ میکند و یا باخوردن مواد ملین و مدر سعی مینماید تا از افزایش وزن پیشگیری نماید. این تمایل به پرخوری را نیز میتوان به استرس و تنیدگی نسبت داد. درواقع واکنش شخص در پاسخ به احساس تنهایی، نگرانی، اندوه، عصبانیت، استرس، خستگی و بیحوصلگی این میباشد که اگرچه بهمقدار کافی غذاخورده است، به سراغ خوراکیهایی که بیشتراز گروه خوراکیهایچرب و شیرین و شور هستند میرود و برای تسکین خود به خوردن میپردازد! مادری که با قربان صدقهرفتن، کودکش را تشویقمینماید که بیشتر و بیشتر بخورد، نمیداند که در او عادت پرخوری را پرورشمیدهد نه سلامتیرا ! مادر باید این نکته را بداند که:
نهچندان بخور کز دهانت برآید
نهچندانکه از ضعف، جانت برآید
با آنکه در وجود طعامست عیش نفس
رنجآورد طعام که بیشاز قدر بود
درواقع پرخوری واکنشی رایج است که بسیاریاز افراد در مواجهه با شرایط سخت و دشوار بروزمیدهند و درهنگام استرس و اضطراب بدونآنکه گرسنه باشند، پرخوریمیکنند. بسیاریاز افراد نیز بهدلیل عدمتحرک و تنبلی، از روی عادت پرخوری مینمایند. اشخاصی نیز پساز صرفشام و درحالیکه کاملاً سیر هستند، با تماشای یک برنامة تلویزیونی، با خوردن تنقلاتی مانند چیپس و پفک بیشاز ۲۰۰۰ کالری انرژی دریافت نموده و با استراحتی که دارند، کالری دریافتی را نمیسوزانند و روزبهروز چاقتر میشوند و گلهمیکنند که چرا لباسشان تنگ و تنگتر میگردد!
علاوهبراین موارد، بررسیهای دانشمندان نشاندادهاست که ژنچاقی با تنظیم حس پرخوری عملمیکند. ژنFTO)Fat mass and obesity-associated protein) که بهعنوان ژن چاقیمفرط شناسایی شدهبود در پرخوری نیز نقشدارد. پژوهشگران با بررسی بیشاز سههزار کودک انگلیسی که مابین ۸تا۱۱ سال سن داشتند، تاکیدنمودند که ژن FTO با چاقیمفرط ارتباط دارد. بررسیهایی نشانمیداد که جهش دراین ژن، حس اشتهای فرد را تغییرمیدهد و درپرخوری و اضافهوزن وی نقشدارد. دراین بررسیها مشخصشد درحالیکه بزرگسالانیکه دونسخه از ژنFTO را دارند بهطورمتوسط بیشاز ۳کیلو اضافهوزن نداشتند، ولی افرادیکه حامل یک نسخه ازآن بودند ۵/۱کیلو اضافهوزن داشتند.
پـژوهشهایی که روی جونـدگان انجامشـده نشاندادهاست که جهش ژنFTO بر کارکرد دوپامین درمغز اثرگذارده و سببمیشود که جاندار خوراک بیشتری بخورد. پیشاز این اشارهشد که دوپامین نقش مهمی در تنظیم اشتها ایفا میکند و دراینزمینه میتوان پرخوری را توجیهنمود. با ایجاد جهش در ژنگیرنده D2 دوپامین، کار سوختوساز بدن تغییرنموده و با تغییریکه با انجام جهشدرFTO پیشمیآید، پرخوری و چاقی مطرح میگردد. البته باید اشارهنمودکه ژنهای زیادی با چاقی و پرخوری ارتباطدارند که هنوز نقش بسیاری از آنها بهدرستی شناختهنشدهاست.
افرادیکه دارای یکژن جهشیافته بهنامFTO(Fat Mass and Obesity-Associate) هستند، بیشتر چاق هستند. اما درعینحال اگر گیرندههای دوپامینیD2 سالم وکافی باشند، از شدت خطر چاقی کاسته میشود. جهش ژنFTO که روی کروموزوم۱۶ قرارگرفته و درتصویر۲ نشاندادهشدهاست، میتواند با تأثیر روی سیگنالهای دوپامین درمغز که با دیدن غذاهایچرب و شیرین سبب ترشح بیشتر میشود و میل بهخوردن اینگونه غذاها را تشدیدمینماید، سوختوساز بدن را تغییرداده و سبب افزایشوزن و چاقی گردد.
در مقاله مستقلی به راههای پیشگیری از پرخوری پرداخته میشود.
ثبت نظر