شماره ۱۱۹۲

پیشگیـری‌از خشونت‌های خانـگی

دکتر حورا چیت‌ساز، متخصص سلامت‌روان

پیشگیـری‌از خشونت‌های خانـگی

چهارشنبه 9 خرداد 1397 ساعت 16:15
پزشکی امروز

خشونت از‌نظر لغوی به‌معنای خشکی، تندی و سختی است.

تعاریف متعددی از خشونت وجود دارد که بعضاً تناقض‌هایی میان این تعریف‌ها دیده‌می‌شود.

استفاده‌از زور فیزیکی به‌منظور قراردادن دیگران در وضعیتی برخلاف خواست آنان را خشونت می‌گویند. خشونت حالتی از رفتار است که در آن فردخشن با استفاده‌از زورفیزیکی یا غیرفیزیکی، فرد خشن خواستة خود را به دیگران تحمیل می‌نماید. هرگونه رفتاری که با هدف واردنمودن آسیب به یک یا بیش‌از یک پدیده صورت‌گیرد، خشونت ‌نامیده می‌شود.

مرکز کنترل و پیشگیری‌از بیماری‌ها(CDC) خشونت را صدمه‌ای می‌داند که به‌طور عمدی وارد شده باشد. سازمان بهداشت جهانی استفاده عامدانه از نیروی جسمی یا قدرت به‌صورت تهدیدآمیز یا واقعی، علیه خود، دیگری یا گروه یا جامعه‌ای که موجب آسیب، مرگ، آسیب‌روانی، عقب‌افتادگی رشد یا محرومیت می‌گردد و یا احتمال این رخدادها را بسیار بالا‌می‌برد، خشونت می‌داند. تلاش برای سرکوب و متوقف‌نمودن اغتشاشگران درمقابل نگرانی‌های مربوط به اجرای قانون و فرهنگ در یک ناحیة خاص نیز خشونت می‌باشد. هر نوع بدرفتاری که از یک فرد سرمی‌زند و باعث آسیب‌دیدن یا آزار یک یا چندتن و حتی جسم یا پدیده‌ای می‌شود نیز نوعی خشونت است. خشونت ابزاری برای کنترل می‌باشد.

در برخی‌از فرهنگ‌ها خشونت به‌عنوان منبع غرور بوده و نشانة مردانگی می‌باشد.

خشونت ممکن‌است آگاهانه یا ناآگاهانه باشد. به‌دنبال خشونت آسیب به خود، طرف مقابل یا هر دو اتفاق می‌افتد. پس قربانی خشونت ممکن است خودفرد، طرف مقابل و یا هردو باشد.

 خشونت خانگی، شایع‌ترین نوع خشونت در سراسر‌جهان می‌باشد. خشونت خانگی به معنی رفتار خشونت‌آمیز و سلطه‌گرانة یک عضو خانواده، علیه عضو یا اعضای دیگر همان خانواده است. این نوع خشونت ارتباط تنگاتنگی باخشونت بیرون از خانه دارد. خشونت‌های خانگی اغلب پنهان هستند. هدف اصلی خشونت‌های خانگی در بیشتر موارد، اغلب زنان و کودکان خردسال می‌باشند.

عواملی مانند عوامل ذاتی/غریزی (حفظ امنیت‌و‌بقا)، الگوبرداری، شرطی‌شدگی، عوامل فرهنگی، جنسیت (هورمون‌های مردانه)، سن (جوانان)، دار‌و‌دسته‌ها (Gangs)، هیجان‌طلبی، ناپختگی و بی‌تجربگی، انرژی زیاد، تحریک‌پذیری، اعتماد به‌نفس پایین، عدم وجود نظم در جامعه، کاهش تحمل اجتماعی، رسانه‌ها، بازی‌های یارانه‌ای خشونت‌بار، نزاع برسرموقعیت، مشکلات اقتصادی، ناکامی، طمع و سلطه‌جویی موجب خشونت می‌شوند.

خشونت پدیده‌ای پرپیشینه بوده و عمری به درازای عمر انسان دارد. خشونت در نهاد انسان وجود دارد و از بدو آفرینش همراه او بوده است. خشونت در گونه‌های حیوانی نیز در جهت حفظ بقا دیده می‌شود.

به‌رغم پیشینه طولانی خشونت، توجه به خشونت‌های خانگی یک موضوع اجتماعی جدید می‌باشد. دربسیاری از موارد خشونت‌های خانگی به‌دلیل پذیرش فرهنگی، طبیعی قلمدادشده و ازنظر دور می‌مانند.

براساس آماری که در بریتانیا ارائه‌شده، از هر سه قربانی خشونت خانگی، دوتَن زن و یک‌تَن مرد هستند. ۳۰ تا۳۵درصد از زنان آمریکایی مورد آزارجسمی از طرف همسران خود قرارداشته و ۱۵تا۲۵درصد‌از آنها در هنگام بارداری مورد ضرب‌وشتم واقع‌می‌شوند. همچنین از هر ده قربانی زن، سه‌تَن توسط شوهران یا نامزدان خود به قتل می‌رسند.

بنابر گزارش سازمان عفو بین‌الملل، در فرانسه هرچهار روز حداقل یک زن به‌علت خشونت خانگی جان خود را از‌دست‌می‌دهد و از هر ده زن یک‌تَن قربانی خشونت خانگی در زندگی خویش است. در هند۴۱درصد از زنانی‌که تحت‌تأثیر آزارجسمی توسط همسر بوده‌اند دست به خودکشی می‌زنند. در بنگلادش۵۰درصد‌از قتل‌ها ناشی‌از خشونت مردان می‌باشد. در شیلی ۶۳درصد از زنان مورد آزارجسمی قرار می‌گیرند و ۶۶درصد زنان از آغاز زندگی مشترک تاکنون، یک‌بار مورد خشونت جسمی قرار گرفته‌اند. قتل‌های خانگی ۳۰درصد‌از کل قتل‌ها را در ایران به‌خود اختصاص‌داده‌ و در بیش از ۹۰درصد از این جنایت‌ها از چاقو به‌عنوان آلت‌قتل استفاده شده است. در این میان، مصرف مِت‌آمفتامین و توهمات ناشی از آن در وقوع همسرکشی نقش مهمی داشته است. نتیجة پژوهش‌های سازمان بهداشت جهانی(WHO) نشان می‌دهد که در هر ۱۸ثانیه یک زن مورد آزار قرار‌می‌گیرد و بارداربودن زنان نیز آنها را از خشونت مصون نمی‌دارد.

نوع خشونت‌ها در استان‌های گوناگون کشور بنابه وضعیت فرهنگی آنها متفاوت می‌باشد. به‌طور کلی بیشتر انواع خشونت خانگی از نوع روانی (کلامی؛ تحقیر و توهین) می‌باشد. از میان خشونت‌های‌فیزیکی، سیلی‌زدن معمول‌ترین نوع خشونت بوده و مشت‌زدن به‌صورت، پس‌از آن قرارگرفته است. سیلی‌زدن و پشت‌دستی‌زدن‌ در برخی‌از فرهنگ‌ها تربیت‌کردن محسوب می‌شود و آن را خشونت نمی‌شمارند و خشونت، پایه ثابت در زندگی مشترک آنان بوده و سکوت زنان عامل تقویت‌کنندة این رفتارهای نامناسب می‌باشد.

به‌گزارش سازمان جهانی بهداشت معمول‌ترین خشونت در زندگی‌زنان، خشونتی است که از سوی شریک زندگی آنها اعمال می‌گردد.

متاسفانه باور عموم جامعه بر این است که خشونت اغلب موضوعی خصوصی می‌باشد و خانواده‌ها به صحبت درمورد آن تمایلی ندارند و اغلب خودسانسوری پیشه می‌نمایند! آنان تمایل به نمایش اصل «خانه، امن‌ترین جا برای آدم‌هاست» دارند.

خشونت مربوط به تمامی زمان‌ها و جای‌جای جهان است، اما باید بدانیم که هیچ‌‌فردی و در هیچ‌کجا نباید اعمال خشونت نموده و هیچ‌شخصی نیز نباید قربانی رفتار خشن و بدرفتاری باشد. خشونت خانگی را نباید پذیرفت یا تحمل نمود و با کمک آموزش، مشاوره و اقدامات قانونی باید از خشونت افراد پیشگیری‌نمود.

هرفردی چه فقیر چه ثروتمند باید و می‌تواند از طریق آموزش و مشاوره یاد بگیرد که چگونه جلوی رفتار خشن خودش را گرفته و رفتارش را درست نماید. کافی است فرد بخواهد که دیگر خشونت نکند.

عواقب خشونت‌های خانگی قابل تامل می‌باشند و افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه(PTSD)، اعتیاد به الکل و موادمخدر و بزهکاری در فرزندان این خانواده‌ها بیشتر دیده‌می‌شود.

راه‌حل چیست؟

خوب است بدانیم که برای از میان بردن هرمشکلی، اول باید از وجود آن مشکل آگاه شویم. افراد برای مقابله با مشکل خشونت در زندگی اجتماعی لازم است تا نخست از وجود آن آگاه گشته و پی ببرند که چه انواع و شکل‌های متنوعی دارد تا پس از آن، بتوانند برای رفع آن دنبال چاره باشند. خوش‌بینی را به‌جای بدبینی و گمان‌بد بگمارند. تغییری در فضای موجود ایجاد و یا ترک‌محل نمایند اما پس‌از آرام‌شدن بازگشته و مشکل را حل کنند. (به مردم بیاموزیم که حل مشکل خشونت خانگی را دارای اولویت بدانند). مهارت‌های زندگی را یادبگیرند و به کار بندند. خشم سالم را از خشم ناسالم افتراق‌داده و به شیوه مؤثر خشم خود را بروز دهند. باید موادمخدر و الکل را از دسترس فرد خشن دور نمود. درک مردها از مردانگی عوض شود. برای نمونه دیگر پدر و مادر در رفتار میان دختران و پسرانشان فرق نگذارند و به پسران اجازه ندهند که به خواهران‌ خود امر‌و‌نهی نمایند. توجه افراد و مسئولان محلی به خشونت خانگی جلب‌گردد اما آن را مانند لکة ننگ نسازند و مردم بدرفتار و مورد بدرفتاری قرارگرفته را برچسب نزنند. زبان ارتباطی درستی انتخاب نمایند. اگر مردان درست در این زمینه بسیج گردند، بهتر می‌توانند پیام‌های ضدخشونت را به پسران و مردان دیگر منتقل کنند.

به‌خاطر داشته باشید که فعالیت برای بسیج و آمادگی جامعه در زمینه فرهنگی آن جامعه باید انجام‌پذیرد و متناسب با فرهنگ هرجامعه اهداف و شیوه‌های برنامة مقابله با خشونت را باید تعیین ‌نمود. به مردم کمک شود تا راه‌های جدید و قابل پذیرش را برای پایان‌دادن به بدرفتاری دنبال نمایند. هدایت مشکلات به سمت مراکز قضایی و جنایی، ممکن‌است مقاومت و حتی تنفر مردم را برانگیزد. اطلاع‌دادن مشکلات به پلیس برای بسیاری از خانواده‌ها خوشایند نیست. شکاف میان ارائه‌کنندگان خدمات و مردم باید از میان برود. بدانید که مردم، سخن افرادی را که به آنها اعتماد نمایند، گوش می‌دهند و می‌پذیرند. ایجاد محیط‌های مناسب برای ورزش این افراد کمک‌کننده است. توانمندسازی زنان یکی از گام‌های اساسی در مقابله با خشونت‌های خانگی می‌باشد.

افزایش آگاهی زنان و گسترش پوشش تحصیلی آنان (به‌خصوص در مناطق محروم)، تامین رفاه (درآمدماهانه زنان) و استقلال مالی زنان، تقویت عزت نفس زنان، برابری در مشارکت (شرکت‌دادن زنان در طرح‌هایی‌که زنان به نوعی در‌آن ذی‌نفع می‌باشند)، توجه به سهم زنان در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی و اجتماعی و افزایش حضور زنان در جامعه، عامل بالقوة مشارکت و افزایش سطح توانمندسازی زنان می‌باشد.

اگر مردم آگاه نباشند که خشونت خانگی در جامعة آنها وجود دارد، اگر پیامدهای آن را نشناسند و ندانند که در چه موقعیت‌هایی کمک لازم است، خود را درگیر این فعالیت نخواهند نمود و از‌این روی، نمی‌توان عدم‌مقبولیت خشونت را به آنها تفهیم‌نمود. در واقع اقدامات آموزشی و فرهنگی را می‌توان مهم‌ترین راه پیشگیری‌از خشونت دانست.

تعداد بازدید : 867

ثبت نظر

ارسال