شماره ۱۰۷۵

خلسه هیپنوتیزمی و امکان انجام قتل

دکتر سیدرضا جمالیان - عفونی

به یک ستوان ارتش در شرایط خلسه‌ی هیپنوتیزمی، این اطلاعات مغشوش داده‌شد که او در شرایط جنگی قرار‌گرفته و توسط یکی‌از سربازان دشمن که درواقع یکی‌از دوستان صمیمی او بود، با سرنیزه مورد‌حمله قرار‌گرفته است. در ضمن به‌فردی‌که نقش سرباز دشمن را باید بازی کند ولی در حقیقت دوست صمیمی او بود، آموزش‌های مرتبط داده شد. در یک لحظه و به‌صورت ناگهانی ستوان هیپنوتیزم‌شده دستش را به جیب‌عقب شلوارش برد و با بیرون‌کشیدن یک دشنه، به‌سرعت به‌سوی ستوان دیگری که دوستش بود و به او دشمن معرفی‌شده بود، شیرجه رفت.

طوری‌که اگر افراد حاضر در آنجا برای جلوگیری از یک حادثه‌ی مصیبت‌بار به‌سرعت مداخله‌نکرده بودند، به‌احتمال زیاد یک چاقوکشی شدید اتفاق می‌افتاد! به‌این‌ترتیب سوژه‌ی هیپنوتیزمی، یک شرایط توهمی را واقعی تلقی کرده و در‌این‌شرایط تصمیم به قتل سرباز دشمن گرفته بود. اگر از این اقدام چاقو کشی جلوگیری نشده بود، احتمال زیادی وجود داشت که سرباز مورد‌حمله ‌کشته‌می‌شد و لابد بعدها هم افراد دانشمندی براساس برخی‌از کتابهای درسی موجود، شهادت می‌دادند که در شرایط وجود و استقرار خلسه‌ی هیپنوتیزمی، اعمال ضد‌اجتماعی نمی‌توانند صورت بگیرند.

این حالات شبیه به مواردی است که گزارش‌شده فردی در شرایط خوابگردی یا سومنامبولیسم (که در‌حقیقت یک خلسه‌ی عمیق هیپنوتیزمی است)مرتکب قتل شده‌است؛ یعنی در زمانی‌که او خواب بوده است.

دست‌بردن به‌سوی مار ‌زنگی با تلقینات هیپنوتیزمی:

در سال ‌۱۹۳۹ رولند یک آزمایش را ترتیب‌داد تا مشخص کند که آیا افرادی‌که عمیقاً در خلسه‌ی هیپنوتیزمی قرار‌گرفته‌اند، می‌توانند به خودشان آسیب برسانند یا خیر (در‌حد مردن). با انجام این عمل که افراد با جلو‌بردن دستانشان، یک مار‌زنگی بزرگ را که حلقه‌زده و آماده برای پرتاب‌شدن و نیش‌زدن بود، از زمین بلند‌کنند و در بغل بگیرند. در واقع مار در پشت یک شیشه‌ی نامرئی قرار‌گرفته بود و حتی اگر سوژه دستش را به‌سوی مار‌زنگی دراز می‌کرد، نمی‌توانست آن را بگیرد و از زمین بلند‌کند.

در‌این آزمایش که ۴سوژه‌ی داوطلب شرکت‌کرده بودند،۳ ‌تَن دستهایشان را برای گرفتن مار درازکردند و واضح است که اگر شیشه‌ی محافظ نبود، آنها حتماً کشته‌می‌شدند.البته عده‌‌ای به تکنیک و روش این تحقیق اعتراض کرده‌بودند و معتقد‌بودند که شیشه‌ها به اندازه‌ی کافی «نامرئی» نبوده‌اند.در یک آزمایش دیگر برخی از سوژه‌های هیپنوتیزمی را تشویق و یا به آنها تلقین‌کردند که اسید‌سولفوریک غلیظ را به‌صورت آزمایش‌کننده بپاشند (که به نحوه‌ی آزمایش فوق، صورت امتحان‌کننده در پشت یک شیشه پنهان‌شده بود).

در‌این آزمایش اسید‌سولفوریک واقعی به‌کار رفته بود و برای اینکه افراد شاهد از این مطلب اطمینان پیداکنند، یک قطعه فلز روی را در شیشه‌ی اسید انداخته بودند (‌که به سرعت حل‌شده و ناپدید گردیده بود).

 

تعداد بازدید : 1280

ثبت نظر

ارسال