تاریخچه زایش و ژنتیک درایران و جهان
ایران کهن زادگاه و گهواره دانش تولید مثل و ژنتیک
دیباچه: با اینکه این مطلب بارها درهمایش های داخلی وخارجی معرفی ودرمجلات علمی داخل وخارج که قسمتی ازمنابع آن ذکر می شود مورد بحث ونشر قرارگرفته است، ولی از آنجایی که این موضوع برای خودم بسیار مهم و افتخارآمیز است، احساس وظیفه و تکلیف میکنم که کشف این راز نهان را که مدتها پنهان مانده بود به هموطنان عزیز وجهانیان اعلام کنم و از همهی فرهیختگان گرامی صمیمانه تقاضا دارم چنانچه در این بیان اشتباهی ملاحظه میفرمایند و یا اینکه منابع و مستندات دیگری در دسترس دارند که این مطلب را تأیید مینماید براین بنده منت نهاده آن را توسط سردبیر نشریه به اطلاع این جانب برسانند بسیارمتشکر و سپاسگزارم.
از زمانی که به یاد دارم به ویژه بعد از شرکت درچهارمین دورهی آموزشی سازمان بهداشت جهانی پائیز 1968 تحت عنوان دورهی «آموزشی ژنتیک انسانی برای مدرسان دانشکدههای پزشکی» Training Course in Human Genetic for Medical School Teachers در (دانشگاه کپنهاگ دانمارک)، به این دانش نوپای جهانگیر فوق العاده علاقهمند شدم.
از سال سوم دبستان بدر سیرجان، پدرم مرا با شاهنامهی حکیم فردوسی آشنا ساخت. تأکید مکرر حکیم فردوسی بر نژاد و سرشت، مرا بر آن داشت منظور از نژاد و سرشت را جستجو کنم. به تدریج متوجه شدم برخلاف عرف زمان که فقط فرزند را منسوب به پدر می دانستیم وسهم مادر کمتر مورد توجه بود، حکیم ابوالقاسم فردوسی دراین بیت:
نژاد ازدوسودارد آن نیک پی زافراسیاب وزکاووس کی
زن ومرد را در انتقال صفات کاملاً شریک، سهیم و مساوی میداند. با مراجعه به کتابهای آیین زرتشتی با کمک جناب دکتر اردشیر خورشیدیان موبد موبدان به رموز نهفتهی زیبایی پیبردیم که برای ما بسیار افتخارآمیز و مایع غرور ملی است.
با اینکه بارها دراین مورد نوشته و درمحافل علمی وخصوصی، این رازپنهان رابیان نموده ام چون خودم ازاین یافته بسیار احساس غرور و شادی مینمایم، مایلم با تمام وجود دراین راه تلاش نمایم و این مطلب را به استحضار جهانیان و هموطنان گرانقدر به ویژه فرهیختگان برسانم، بلکه با کمک و همیاری همگان چه به صورت نقد علمی یا ارائهی مدارک علمی مستند، راز مهم و بزرگی را که سالیان دراز پنهان مانده، آشکار نموده وبرافتخارات کشورعزیزمان بیفزاییم.
تاریخچه: آن گونه که از شواهد تاریخی برمی آید از زمانی که بشر قادر به تفکر و تعمق در پدیده های اطراف خود شد مسأله ی توارث نیز نظر او راجلب کرد. این زمان را تاحدود ده تا دوازده هزارسال پیش حدس میزنند. درآن دوران افکار نیاکان ما بیشتر حول وحوش شکار حیوانات وحشی، تربیت و استفاده بهتر ازحیوانات اهلی و بهبود نسل آنها بود، لذا بیشتر آثار باقی مانده دراین زمینه است. سنگ نبشتههای حفاری از ناحیهی کلدانی Chaldean مربوط به شش هزار سال قبل، شجرهنامه و نحوهی توارث برخی خصوصیات را در اسبها نشان میدهد. نظیر این بررسیها روی حیوانات درسایر کشورها از جمله ایران نیز دیده میشود. دریکی از الواح گلی بینالنهرین مربوط به سه هزار سال پیش از میلاد، فهرستی از ناهنجاریها و علت یابی آنها ذکر شده است. درتلمود Talmud کتاب دینی یهود 1500 سال قبل، دخالت عامل ارث را درمورد بیماری هموفیلی گوشزد کرده درآن توصیه شده است از ختنهی پسرانی که برادر یا دایی آنها مبتلا به بیماری خونروی (هموفیلی) است خودداری کنند. قدیمی ترین نوشته دردنیای غرب مربوط به تکوین جنین وخصوصیات ارثی منسوب به بقراط حکیم یونانی است.
فرضیه بقراط حکیم
به اعتقاد وی منی ازتمام بدن هم ازقسمت های نرم وهم از قسمت های سخت و به طور کلی از تمام بدن ترشح میشود. قسمت های سالم از قسمتهای سالم وقسمتهای بیمار از قسمتهای بیمار، سر طاس ایجاد سرطاس و چشم آبی و نزدیک بینی به ترتیب موجب چشم آبی رنگ و نزدیک بینی میشود. همچنین برای سایر بیماریها نیز این قانون حکمفرماست. سوال مینماید: چه عاملی ممکن است مانع تولد فرزند زیرک از والد هوشمند شود؟ چنانچه از متن مستفاد میشود فرضیه تنها شامل مشاهدات و بیماری های ظاهری نیست بلکه توضیحی است برنحوهی توارث کلیهی خصوصیات انسانی که از طریق حمل اطلاعات به وسیلهی منی انجام میگیرد و به همین مناسبت این فرضــیه به عنــوان pangenesis مشهور میشود.
آناکساگوراس(Anaxagoras) ، فیلسوف یونانی(500 تا 428پیش ازمیلاد) که مقدم بربقراط واحتمالاً استاد او بوده است همین عقیده را به نحوی دیگر بیان میکند. به اعتقاد او در منی همهی اعضای بدن، مو، چشم، ناخن وجود دارد ولی چون بسیارکوچکاند قابل رویت نیستند وهمانند تخم گیاه که باید دردل خاک قرارگیرد تا باجذب آب و موادغذایی لازم به شکل گیاه و درخت کامل درآید. این تخم هم باید در زهدان کاشته شود تا رشد یافته وجنین کامل شود.
این فرضیه به وسیلهی ارسطو (متولد سه سده قبل از میلاد مسیح) به این ترتیب توجیه شد: منی مرد از خون ترشح شده وقادر است درلخته ی خون قاعدگی زن تولید حیات نماید وجنین را به وجود آورد. چنانچه خصوصیات مرد قوی باشد جنین،پسر و اگر خصوصیات زن قوی تر باشد جنین، دختر خواهد بود.
ویلیام هاروی(William Harvey) کاشف جریان خون، شکارچی ماهر و علاقهمند به شکار بود. زهدان آهوان وغزالهای آبستن را با دقت تشریح و به دنبال آثاری از لختهی خون بود ولی درهیچ یک از مشاهدات خود لخته ی خونی در زهدان حیوان آبستن نیافت. لذا بطلان فرضیهی ارسطو را اعلام و بنیاد فرضیهیی را که مدت دوهزار سال(ازسیصدسال پیش تا یک هزار وهفتصد سال بعد از میلاد مسیح) مورد قبول دانشمندان و فیلسوفان غرب بود، واژگون و باطل نمود.
به طورکلی اعتقاد فلاسفه و دانشمندان غرب براین بود که منی حیوان نر همانند تخم گیاه است، چنانچه آن را درکشتزار مناسب کاشت نمایند وبه او آب و غذای کافی برسد، رشد نموده و همانند گیاه اصلی صاحب تخم سرازخاک برآورده و میوهیی شبیه گیاه اصلی به بار میآورد.
به رغم این تصورات باطل که براساس تصورات شخصی و اعمال نیروی ماورای طبیعت پایه گزاری شده است. درایران باستان سهم زن ومرد را درتکوین جنین و انتقال صفات کاملاً مساوی میدانسته اند. علاوه برنوشتههای کتاب دینی زرتشت، رفتار اجتماعی آنان درتقسیم ارث، شغل، مقام شاهی و فرماندهی، قضاوت و راهنمایی در مسائل دینی کاملاً مساوی، مؤید این اعتقاد و باور میباشد که مواردی ازآن بیان میشود.
زایش وتوارث (ژنتیک) درایران باستان
1738سال پیش از میلاد حضرت مسیح، زرتشت پیامبر در کتاب گاتاها، کتاب آسمانی زرتشتیان، دربارهی حقوق زن و مرد و آزادی انتخاب راه، سخن رانده است:«... هر مرد وزن خود باید راه خویش را برگزیند» (گاتاها، یسنا، هات 3، بند 2)، یا «همانگه انسان آفریده شده به او نیروی منه (خرد) و دائنه (وجدان) بخشیده شد،تا هر کس برحسب ارادهی خویش راه خود را برگزیند» (گاتاها، یسنا31، بند2).
پس از انتشار باورهای دینی زرتشتی درایران و روی کارآمدن هخامنشیان، درحدود 2600 سال پیش (550 سال پیش از میلاد مسیح)، به دستورکورش بزرگ، نخستین اعلامیهی حقوق بشر نوشته و دربین ملل گوناگون ایرانی اجراشد. دراین اعلامیه به طور رسمی حقوق همه ی مردم گیتی را برابر دانسته و بردهداری ممنوع شده است. داریوش، داماد کورش، به منظور اثبات شایستگی خود برای جانشینی اونسبت خویشاوندی خود را از دو سو (پدرومادر) به هخامنش جد کورش یادآور میشود و نیز اندیشههای کورش بزرگ را پیگیری میکند. برطبق اسنادی که در بایگانی تخت جمشید موجود است، طبق نوشته های دانشمند آلمانی، ماری کخ، درکتاب «از زبان داریوش»، فرماندهی بسیاری از کارها درتختجمشید به بانوان سپرده شده بود. درآن زمان زنان ازحقوق برابر با مردان برخوردار بوده اند و علاوه بر آن، مرخصی باحقوق، پس از زایمان تا دوماه پس از زایمان، نیزداشتهاند و همانند مردان از بیمه و بازنشستگی استفاده مینمودند.
ثبت نظر