شماره ۱۰۳۵

هوش هیجانی و دندانپزشکی

دکترماندانا پرتوی - دندانپزشک ـ اندودنتیست

مرد میانسالی مقابل آینه ایستاد و به وضعیت دهان خود نگاه می‌کند. ظاهر او به‌نظر مقبول نمی‌آید. چهره‌ای افتاده، جویدن برای وی مشکل‌شده و برای همین منظور به دندانپزشک مراجعه می‌کند.

نکته‌ی قابل پرسش چگونگی برخورد کادر مطب و دندانپزشک با این بیمار است. وضعیت دهان وی چگونه بررسی خواهد شد و چه راهکارهایی به وی ارائه خواهد شد. نقش بیمار در تصمیم‌گیری در زمینه راه‌های درمانی پیشنهادی چیست؟

به‌عنوان دندانپزشک اگر هدف قانع‌کردن بیمار به‌سمت انتخاب  بهترین درمان ممکن برای وضعیت موجود وی باشد، باید بدانید که قانع کردن مردم کار راحتی نیست. در این زمینه شما باید بیمار را در زمینه‌ی موارد زیر قانع نمایید:

ـ القای عادات رعایت بهداشت دهان مانند مسواک‌‌زدن و کاربرد نخ دندان

ـ تقابل یک‌سری درمان‌های دندانپزشکی که برای بیمار خوشایند نبوده و فقط دارای نتیجه‌ی رضایتمند است.

ـ قبول مسئولیت حفظ بهداشت دهان از لحاظ روانی تا وابسته‌بودن به دندانپزشک

ـ آگاهی کافی از وضعیت دندان موجود برای انتخاب بهترین درمان

ـ صرف هزینه برای دندان‌های خود

هوش‌هیجانی emotional intelligence:

ارسطو می‌گوید:«عصبانی‌شدن آسان است. همه می‌توانند عصبانی شوند اما عصبانی‌شدن در برابر شخص مناسب، میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب آسان نیست!»

از دهه‌ی‌1960 برخی محققان ادعا نمودند که هیجان‌ها می‌توانند تفکر شخص را اداره کرده و فرد را در حل مسأله کمک نمایند. درسال1990 Mayer وSalovey اولین تعریف و مدل رسمی از هوش‌هیجانی را ارائه نمودند. آنها هوش‌هیجانی را به‌عنوان توانایی درک و ابراز هیجان، تطبیق هیجان با افکار، فهم و استدلال با استفاده از هیجان خود و دیگران تعریف کردند. درمدل این محققان هوش‌هیجانی شامل چهار توانایی درک، تسهیل، فهم و اداره هیجان‌ها است. این توانایی‌ها دارای سلسله مراتب بوده. درک هیجان‌ها ساده‌ترین و اداره هیجان‌ها پیچیده‌ترین سطح است. Gardner با مدل تأثیرگذار خود به‌نام «هوش‌چندگانه» نقش مهمی در شکل‌گیری نظریه هوش‌هیجانی داشت. براساس نظریه وی دو‌نوع عمده هوش وجود دارد، هوش و آگاهی درونی فرد که اجازه شناسایی  افتراق احساسات پیچیده انسان را می‌دهد و دوم دانش و آگاهی در روابط بین فردی که توانایی شناخت و تمایز عواطف و انگیزه‌های دیگران را به‌وجود می‌آورد. تحقیقات Reuver Bar-On 15 مهارت ویژه را شناسایی کرده که اصول هوش‌هیجانی را تشکیل می‌دهد. در لیست وی مهارت‌هایی مانند احترام به خود، ابراز وجود، یک دلی، تحمل استرس و خوش‌بینی است. تحقیقات نشان‌داده که نقش‌های مختلف شغلی ترکیبات مختلفی از این مهارت‌ها را برای حداکثر موفقیت می‌طلبد. فرضاً مهارت‌های مورد نیاز برای مدیر ارشد اجرایی برای کسب حداکثر موفقیت متفاوت از مهارت‌های مورد نیاز برای افراد متخصص نرم‌افزار یا شغلهایی در زمینه‌ی فروش و تبلیغات است.

هوش‌هیجانی به درک و تنظیم واکنش‌های ما به حوادث و مردم اطراف کمک می‌کند و ما را قادر می‌کند که روی دیگران تأثیر بگذاریم.

عملکرد خوب در زمینه‌ی هــوش‌هیــجانی می‌تواند پیـش‌بینی‌کننده‌ی موفقیت و پیشرفت فرد باشد و هوش‌هیجانی (E.Q) بیشتر از هوش بهره (IQ) پیشگویی‌کننده موفقیت فرد در زندگی است. افرادی‌که دارای کفایت هیجانی بالا هستند مهارت‌های اجتماعی بهتر، روابط درازمدت پایاتر و توانایی بیشتری برای حل تعارضات دارند.

دندانپزشکی و هوش‌هیجانی:

برای داشتن روابط تأثیرگذار، دندانپزشک نیاز به کسب مهارت‌ها و دارابودن دانش روان‌شناختی است. اصل هوش‌هیجانی طوری بناشده که افراد غیر روان‌شناس نیز قادر به کاربرد آن برای ایجاد مهارت‌های مورد‌نیاز برای تولید روابط مستحکم هستند مهارت‌های هوش‌هیجانی را می‌توان آموخت یا پرورش‌داد. لذا فرد با هوش هیجانی پایین را می‌توان به فردی با هوش هیجانی قوی‌تر در آینده تبدیل کرد. هوش‌هیجانی مهارت‌های خاصی را شناسایی می‌کند که آن را می‌توان در مکان‌های کاری مانند دندانپزشکی بررسی کرد. از آنجایی که هوش‌هیجانی در موفقیت افراد در مشاغل مختلف کمک می‌کند لذا به موفقیت کاری دندانپزشک نیز می‌تواند کمک کند. انستیتو Pankey برای بیـش‌از 30‌‌سال مسوول آموزش دندانپزشکان درزمینه‌ی روش‌های پیشرفته‌ی دندانپزشکی است. هدف این موسسه ایجاد رابطه‌ای عمقی و صمیمی بین دندانپزشکان و بیماران آنها است. برای انتقال مهارت‌های هوش‌هیجانی موارد مطرح یافتن نوع مهارت‌های لازم برای دندانپزشک و موثر‌بودن این مهارت‌ها در کسب ارتباط با بیمار است. طی یک بررسی مهارت‌هایی مانند تفکر مستقل، ابراز وجود، خوش‌بینی، احترام به‌خود، کاربرد پتانسیل‌های درونی (Self actualization) در مدیران اجرایی شرکت‌های موفق دیده شده‌است.

خــودآگــاهی احـساسـی ( Emotional Self Awareness(ESA):

عبارت از توانایی درک واکنش احساسی ایجاد شده در ما و تشخیص اینکه کدام احساس را در حال تجربه هستیم (به‌طور‌مثال خشم یا ناراحتی). همین درک نوع احساس در چگونگی تصمیم‌گیری ما از جهت پاسخ به شرایط ایجاد‌شده مهم است. افراد با مهارت بالا در زمینه‌های تکنیکی مانند مهندسی و دندانپزشکی اغلب طوری آموزش دیده‌اند که تصور‌کنند که احساسات بی‌معنا و فاقد اهمیت هستند. آنها تلاش در کسب واقعیات دارند ولی واقعیات را نمی‌توان با نادیده‌ گرفتن احساس به‌دست آورد. انکار، باعث حذف احساسات نمی‌شود و فقط باعث ازدست‌دادن اطلاعاتی می‌شود که احساسات می‌توانند دراختیار ما بگذارند. هنگامی که ما احساس خود را درک می‌کنیم، می‌توانیم آن بخش از پاسخ خود را در محل مناسب قرار‌داده و واقعیت را درصورت لزوم به‌دست آوریم. فرضاً دندانپزشک خسته و آخرین بیمار وی نیاز به درمان‌هایی خارج از زمان تعیین شده دارد. اگر دندانپزشک خستگی خود را انکارکند، این مسأله به‌صورت غیرمستقیم به‌صورت جواب‌های کوتاه و مختصر به سوالات بیمار تظاهر می‌کند. چنین عکس‌العملی، توانایی دندانپزشک در درمان را تحت‌تأثیر قرار‌می‌دهد. ولی اگر دندانپزشک خستگی خود را درک و قبول کند قادر به کنترل چگونگی تظاهر آن بوده و به بیمار به‌طور‌مثال می‌گوید نیاز به ماندن بیش‌از وقت تعیین شده علیرغم میل هر‌دو است ولی در‌نهایت کار برای شما انجام خواهد شد.

فرض کنید شما از دست بیماری ناراحت هستید، دراین لحظه که شما متوجه احساس عصبانیت خود شده‌اید از خود می‌پرسید مفهوم  این ناراحتی چیست؟ به‌طور‌مثال شما سعی در آماده‌سازی بیمار با یک‌سری اطلاعات بهداشتی هستید ولی وی شخصیت پذیرا ندارد. لذا درک منبع ناراحتی انتخاب هوشیارانه‌ای به‌شما از جهت چگونگی برخورد با این وضعیت را می‌دهد. فرضاً قبول کنید که این بیمار بیشتر از آنچه که تصور می‌کردید شخصیت وابسته دارد یا اقداماتی در‌جهت افزایش علاقه‌ی بیمار از لحاظ رعایت اصول بهداشتی انجام دهید. لذا در هر‌دوصورت شما عصبانیت خود را بروز نداده و به رابطه‌ی خود با بیمار آسیب نمی‌رسانید. گاهی احساسات ما از خاطرات و امکانات برخاسته است تا حوادث اطراف. به‌طور‌مثال بیمار شما شبیه فردی است که او را دوست ندارید. در‌صورت شناختن عصبانیت و منبع آن متوجه می‌شوید که به‌طور ناخودآگاه دوفرد را به اشتباه انداخته‌اید. با این دانسته شما متوجه اختلاف دو فرد شده و نسبت به فرد اصلی که روی صندلی دندانپزشکی نشسته واکنش منفی نشان نمی‌دهید.

تست واقعیت:

این تست پیروزی قضاوت روی احساسات خام است. تست واقعیت زمانی رخ می‌دهد که ما قادر به حفظ احساسات خود از عدم‌تأثیر زیاد روی برداشتمان از وقایع شویم. به‌عنوان‌مثال اگر بعضی افراد خوش‌بین هستند موقعیتی را دانسته ارزیابی کرده‌اند، احتمالاتی را دیده‌اند که افراد بدبین از‌دست داده و چاشنی احساس امید را نیز به آن افزوده‌اند.

گاهی افراد در دو جهت در‌مورد تست واقعیت دچار مشکل می‌شوند. گاهی عینک خوش‌بینی زده زیرا می‌خواهند موردی واقعیت پیدا کند و کلیه داده‌ها را کنار می‌گذارند. به‌عنوان‌مثال شما روی طرح درمانی کار‌کرده و از خلاقیت خود رد این زمینه بسیار راضی هستید. از طرفی در‌آمد مطب شما در ماه‌های اخیر کم بوده، به‌رغم اینکه فشارهای مالی روی قضاوت بالینی شما تأثیر نگذاشته ولی شما تصور می‌کنید که هزینه‌ی دریافتی از این بیمار مشکلات شما را برطرف خواهد کرد. بااین دیدگاه شما تصور می‌کنید که بیمار آماده‌ی پذیرش پیشنهاد درمانی ارائه شده است و علائمی که بیمار محتملاً دارد و دال بر انتخاب‌های دیگر ایت را کلاً نادیده می‌گیرید. بالعکس بعضی افراد نسبت به بعضی شرایط از دید منفی دچار سؤ‌تفاهم می‌شوند. دندانپزشک از ترس عدم مقبولیت از جانب بیمار کوچکترین اظهارنظر از سمت بیمار را به‌عنوان عدم‌رضایت در طرح درمان قلمداد می‌کنند به‌رغم اینکه بیمار چنین منظوری نداشته. چنین دندانپزشکانی از ارائه‌ی طرح درمان‌هایی که می‌تواند به‌خوبی توسط بیمار پذیرفته بود طفره می‌روند. تست واقعیت به قضاوت صحیح و دقیق کمک می‌کند. شرایط را همانطور که هست برداشت می‌کند. بدون هر‌نوع ترس یا امید بی‌جا. یکی‌از عوامل عدم توجه در مطب مشاجرات کادر است. دندانپزشک دارای تست واقعیت قوی، به‌ندرت در دام تصور اینکه همه همدیگر را دوست دارند قرارمی‌گیرد. در‌هر‌حال واقعیت این است که در‌عین دوست‌داشتن، مشاجرات هم ممکن‌است به‌وجود آید. چنین دندانپزشکانی مشاجرات کادر مطب را به‌همان‌صورت که هست تشخیص داده و عکس‌العملی در شأن آن نشان می‌دهند. با تست واقعیت قوی دقت استخدام افراد نیز بالا می‌‌رود. به‌جای امیدواری از جهت خوب در‌آمدن منشی متوجه می‌شوند که بعضی محدودیت‌های شخصیتی قاد به ایجاد شخصی نامناسب برای مطلب است.

ابراز وجود (assertiveness):

توانایی ابراز خواسته‌ها سازنده است و اغلب با پرخاشگری اشتباه می‌شود. درپرخاشگری فرد ایده‌های خود را به دیگران تحمیل می‌کند. در ابراز به وجود ما آنچه در موردش احساس می‌کنیم یا می‌خواهیم با هدف عدم آزار فرد متقابل و عدم اجازه دیگران در‌جهت آسیب به ما بیان می‌شود. دراین‌حالت اعتماد ایجاد می‌شود. دندانپزشک رابطه دکتر/ بیمار بهتری ایجاد می‌کند زیرا بسیاری افراد از مقابله با میز پذیرش مطب دچار احساس ترس و تشر می‌شوند. دراین روابط بیمار تحت‌درمان دندانپزشکی قرار‌گرفته و احساس خوب و احترام در خود می‌بیند. از‌طرف دیگر به دندانپزشک اجازه انجام بهترین کار داده می‌شود،کارمزد دکتر پرداخت شده همراه با تشکر بیمار. این تجارب برد دو‌طرف، روابط تفاهمی خوبی را ایجاد می‌کند که گاهی استرس ایجاد شده در مطب را قابل‌تحمل برای طرفین می‌کند.

ویژگی ابراز وجود درنقش دندانپزشک به‌عنوان مسوول مطب کمک‌کننده است. دید دندانپزشک موفق او را در‌جهت پیشبرد، گسترش و حفظ مطب کمک می‌کند و چنین دندانپزشکانی همین دید را در‌معرض کادر مطب هم قرار‌می‌دهند. اگر کادر مطب متوجه آنچه از آنها خواسته‌شده  شوند، عدم تفاهم‌ها کاهش می‌یابد.

کاربرد پتــانسیل‌های درونی (self actualization):

توانایی به‌کار‌بردن خواسته‌ها و استعدادها، هرچه در مسیرهای  مهم زندگی رشد کرده و آموزش ببینیم میزان این ویژگی بالاتر می‌رود. کاربرد پتانسیل‌های درونی دو عنصر دارد. اشتیاق به‌کار و علاقه به زندگی خارج از حیطه‌ی کاری افراد دارای میزان بالای این خصوصیت بیشتر با خانواده، جامعه و سایر فعالیت‌ها در‌کنار فعالیت مطب هستند. در واقع نوعی احساس خوشی از گذراندن تعطیلات با خانواده و احساس خوب از برگشتن به مطب بعد‌از آن. لذا تعادل زندگی در‌این افراد به موفقیت آنها دامن می‌زند زیرا فراغت از کار باعث ایجاد طراوت و تفکر سالم‌تر شده و به نفع دندانپزشک و بیمار است اگر دندانپزشک دارای تعادل در زندگی  خود باشد.
در‌مجموع مهارت‌های هوش‌احساسی هم برای موفقیت دنداپزشک عبارت از خودآگاهی احساسی ـ تست واقعیت ـ ابرازوجود و کاربرد پتانسیل‌‌های درونی که قابل آموزش و یادگیری هستند که منتهی به موفقیت دندانپزشک در مشغله‌ی شغلی و زندگی خانوادگی می‌شود.

 

 

تعداد بازدید : 1750

ثبت نظر

ارسال