شماره ۹۹۸

از موسیقی تا طب

مهندس اردوان سیف بهزاد

چندسال پیش آقایی به‌نام Alexander Refsum Jensenius رئیس دپارتمان موزیکولوژی دانشگاه اسلو، ابزاری ساخت تا بتوان میزان تاثر و برانگیخته شدن موزیسین‌های حرفه‌یی و مردم عادی را در برابر موسیقی اندازه‌گیری کند.

درآغاز کار، برنامه‌ریزی شده بود تا از این ابزاردر زمان اجرای کنسرت‌ها استفاده شود زیرا با بررسی حرکات مردم بهتر می‌توان نحوه‌‌ی درک ایشان از موسیقی رادریافت.
اما درست ‌6‌سال بعد ثابت‌شد که حوزه‌ی کاربرد این دستگاه بسیار فراتر است به طوری که آقای جنسنیوس درمصاحبه‌یی گفته است اگر 6سال پیش‌از من می‌پرسیدند، من هرگز حدس نمی‌زدم که این سیستم آنالیز ویدیویی را بتوان به منظور دیگری هم به‌کار گرفت.
موش‌ها و ADHD
به‌هرحال، ثابت شد که این ابزار آنالیتیک جنسنیوس دارای حوزه‌ی کاربرد وسیع‌تری است.
فعالیت از زمانی آغاز شد که یکی ازدانشمندان علوم اعصاب به نام Terje Sagvolden مطالبی درمورد این سیستم شنید. این پژوهشگر یکی از تحقیقاتی که انجام می‌داد به تحقیق درمورد ADHD در موش‌ها مربوط می‌شد و به واقع به این زمینه علاقه داشت، او ادعا داشت که این سیستم برای قابل رویت شدن و طبقه‌بندی کردن حرکات موش‌ها با گذشت زمان مناسب است و با این ابزار می‌توان اطلاعات جدیدی درمورد ADHD به دست آورد.
هنگامی که روزنامه‌ی‌ نروژی Aftenposten درمورد این همکاری دور از انتظار، مطالبی درج کرد، توپ درمیدان به چرخش افتاد.
بعداز انتشار این مقاله Lars Adde، فیزیوتراپیستی که در دانشگاه علم وتکنولوژی نروژ کار می‌کرد با جنسنیوس تماس گرفت. وی درزمینه‌ی ایجاد فلج مغزی cerebral palsy (باکوته‌نوشت CP) در نوزادان زودرس به تحقیق مشغول بود. Adde معتقد بود که با استفاده از این سیستم آنالیز ویدیویی می‌توان به عنوان ابزاری سودمند در پژوهش فلج مغزی استفاده نمود.
Adde ادعا داشت که ترسیم نقشه‌ی حرکات نوزاد در آشکار شدن این نکته سودمند است که آیا در نوزاد احتمال بروز CP وجود دارد یا خیر؟ با همکاری جنسنیوس، اکنون Adde یک بررسی مقدماتی طرح‌ریزی کرده است تا مشخص شود آیا می‌توان از این سیستم آنالیز ویدیوئی به این منظور استفاده کرد. درحال‌حاضر، این سیستم درچند بیمارستان بزرگ نروژ و نیز شیکاگو، جنوب‌هند و چین مورد آزمایش قرار دارد.
هدف این است که این سیستم آنالیز ویدیوئی به ابزاری مورد استفاده در تمام بیمارستان‌ها بدل شود. تا به امروز، از‌این سیستم درچیزی کمتر‌از 1000‌کودک مورد آزمایش قرار‌گرفته است.
به‌طور تقریبی این سیستم به صورت زیر کارمی‌کند: یک دوربین به چمدانی متصل است که ملحفه‌یی درون آن است وکودک روی آن قرار‌می‌گیرد. سپس به‌مدت چند دقیقه از کودک فیلم تهیه می‌کنند و فایل ویدیوئی به‌وسیله‌ی یک کامپیوتر آنالیز می‌شود. سپس منحنی‌ها، گراف‌ها و ارقامی روی یک صفحه نشان داده می‌شود که درواقع شرح حرکات کودک است.
جنسنیوس مدعی است که علت مناسب‌بودن این سیستم برای پژوهش درمورد نوزادان زودرس آن است که این سیستم از تمامیت حرکات کودک تصویر تهیه می‌کند.
با پس‌زمینه‌یی که جنسنیوس درعلم موسیقی دارد، به پژوهش درمورد حرکت، به‌طور‌کلی از دورنمای متفاوتی نسبت به پژوهشگران حرکت با آن برخورد می‌کند. یعنی به‌خلاف بسیاری از سایر پژوهش‌های حرکتی، جنسنیوس به شناسایی مجموعه  اقدام می‌کند و نه به‌نحوه‌ی حرکت دادن بازو یا ساق. به‌عنوان یک موسیقی‌شناس، این پژوهشگر به مسایلی مانند ریتم و زمان یا موقتی بودن حرکات نیز توجه دارد. این امر،الزاماً به معنای آشنایی بهتر حرکت نیست، بلکه نوع متفاوتی از  اطلاعات فراهم می‌آورد.
به‌هرحال، جنسنیوس معتقد است که میان پژوهش طبی و موزیکولوژی بیش از آنچه قبلاً تصور می‌شد شباهت وجود دارد. نکته‌ی اساسی آن است که هم پژوهش طبی و هم پژوهش درزمینه‌ی علم موسیقی بر موجود انسان تمرکز دارد.

 

 

تعداد بازدید : 1410

ثبت نظر

ارسال