رفتار انسان معلول علّتی است و انگیزهها سبب انجام رفتارهای او میگردد. انگیزههای اولیه و اصلی در انسان همانهایی هستند که در همهی حیوانات نیز وجود دارد و جزء جدا نشدنی هر موجودزنده است. اما برعکس جانوران که غریزه به فعالیتهای آنها شکل میدهد، راهنمای زندگی انسان غریزه نیست. آموزش، تجربه، عادتها و رسوم و قوانین و محیط اجتماعی در ایجاد انگیزههای انسان دخالت دارند که به این انگیزهها نیازهای اکتسابی گفته میشود. نیازهای اکتسابی، برعکس نیازهای ذاتی یا فیزیولوژیک که در نقطهی خاصی از بدن متمرکز میشوند، نمیتوانند در نقطهی معینی جایگزین گردند. همهی مردم این نیازها را با عنوان انگیزههای دوستداشتن، تعلقخاطر، احترام، عزتنفس، موفقیت و غیره میشناسند. این نیازها، چنان برای انسان بهصورت عادت درمیآیند که فرد نمیتواند به روشهای ابتداییتر از آنها برگشت نماید.
بدیهی است درمورد انسان نیز انگیزههای فیزیولوژیک ازهمهی انگیزههای اکتسابی نیرومندتر است. شخصی که فاقد غذا، آب و خواب است خیلی بیشتر به آب و غذا و خواب نیاز دارد تا احترام و موفقیت و عشق. درواقع هنگامیکه ارگانیزم زیر فشار احتیاجات فیزیولوژیک قرارگیرد ممکناست همهی خواستههای دیگر را بهطورموقت به فراموشی بسپارد.
انسان برای برآوردن نیازهای خود به زندگی اجتماعی وابسته است. سازمانها، محیطهای کار و مؤسسات مختلف که درپی تغییر و تکامل جوامع انسانی بهوجودآمدهاند مراکزی هستند که برای رفع نیازهای انسانی موردنظر هستند. دراین سازمانها روابط ویژهای برقرار است که به ایجاد نظم و هماهنگکردن فعالیتهای افراد کمک میکند تا علاوهبر نیل به هدفهای مشترک، رضایت افراد را نیز تأمین نمایند. بهعبارتدیگر انسان موجودی است اجتماعی که همواره در جامعه زندگی میکند و تکامل شخصیت او نیز در جامعه تحقق مییابد. آرزوها و خواستههای بشر، برخلاف غریزههای جانوری محدود نیست و هرروز بر خواستههای او افزوده میشود. اگر همهی نیازهای حیوانات با خوردن و خوابیدن و تولید مثل ارضا میشود، بهندرت آدمی را میتوان یافت که با چنین آرزویی اندک خرسند باشد.
هرگاه فردی نتواند با محیط خود همساز و هماهنگ شود، بهجای فعالیت مثبت و سازنده به واکنشهای روانی و دفاعی میپردازد و رفتارهای نابهنجار انجاممیدهد. درست است که واکنشهای دفاعی از شدت اضطراب و تشویش میکاهد و ظاهراً سبب رضایت فرد میشود اما با افزایش فشار و نامتعادلشدن واکنشهای روانی موازنهی روحی و روانی شخص مختلمیگردد و ممکناست اختلالهای مهم روانی و جسمی عارض فرد گردد.
بیماریهای روان تنی یا سایکو سوماتیک (Psychosomatic disorders) بهآن دسته از بیماریهای جسمی گفتهمیشود که عوامل روحی در ایجاد و تشدید آنها نقش مهمی دارند. بیماریهای روانتنی شامل کولیتمزمن، میگرن، دیابت، فشارخون، آسم و واکنشهای آلرژی و کهیر و اگزما و بسیاری از ناخوشیهای دیگر میباشد. برخیاز پزشکان معتقدند که علت مراجعهی حدود ۸۰ درصد از افراد به مطب پزشکان، میتواند بهسبب بیماریهای سایکوسوماتیک باشد. در واقع دامنهی این بیماریها گسترده است و میتواند شامل بیماریهای دستگاه گوارش، دستگاهتنفس، بیماریهای غدد مترشحهی داخلی، فشارخون و بیماریهای اسکلتی مانند درد مهرههایگردن و بیماریهای پوست باشد. سندرم رودهی تحریکپذیر، زخممعده، نفخ شکم، یبوست و اسهال، اسپاسمهای ماهیچهای، سردردهای عصبی و میگرن ازجمله بیماریهای شناخته شدهای هستند که با افزایش استرس و فشارهایروانی و عدمقدرت سازگاری بروزمیکنند.
درست است که امروزه بیماریهای عفونی واگیردار که درگذشته سبب مرگومیر فراوان آدمیان میشد، کنترلشده و در بسیاریاز نقاط جهان بیشاز نامی از آنها باقینمانده است اما بهجای آنها، بیماریهای حرفهای و محیطی که با پیشرفت تکنولوژی و به کارگیری انواع ماشینها پیشمیآید، شایع شدهاست. پیشرفتهای همهجانبهی تکنولوژی در دهههای اخیر تغییرات گستردهای را در زندگی انسان ایجادکرده و یک نوع تمدن تکنولوژی را بهوجود آوردهاست که بر همهی شئون زندگی افراد اثر میگذارد. درست است که تکنولوژی سبب پیشرفت اقتصادی و سهولت کار و راحتی و آسایش و رفاه بشر شدهاست، اما درعینحال مسائل و مشکلاتی را هم ایجادکرده که پیآمدهای آنها غمانگیز است. جنگهای بزرگ و ویرانیهای عظیم و کشتار فراوان آدمیان و نابودکردن جنگلها، نتیجهی پیشرفت همهجانبهی تکنولوژی است و درکنار اینها ترس و تشویش و اضطراب و نگرانی و احساس عدمرضایت و بیماریهای روانتنی نیز چشمگیر است. تحولات دائمی و روزافزون تکنولوژی سببشده است که بسیاری از مردم به کشمکشها و فشارهای روانی گرفتار شوند. این کشمکشها حتی بیشاز محرومیتها سبب درهمریختن مکانیزمهای دفاعی افراد شده و بیماریهای ناشیاز این فشارها بیشاز همهی بیماریهای جسمی دیگر بشر را آزارمیدهد.
بهاینترتیب میتوان گفت اختلالهای روانتنی، بیماریهای جسمی هستند که استرس و فشارهای روانی و هیجانی در بروز و شدّت آنها تأثیردارند. دستگاههای تنفسی، قلب ـ عروق، گوارشی، پوست و غدد درونی ازجمله دستگاههای بدن میباشند که دربرابر عوامل روانی و استرسهای شدید آسیبپذیرند.
آسم یکیاز بیماریهای دستگاه تنفس است که میتواند با استرس و فشارهای روانی بروزکند و تشدید شود. آسم، بیماری مجاری هوایی است که در بیشتر موارد با نشانههایی مانند حملههای تنگینفس همراه با خسخس و سرفه بروز میکند. در آسم آلرژیک عوامل آلرژن سهم اصلی را ایفا میکنند. اما بررسیهای که روی بیماران مبتلا به آسم انجامشده نشان داده است که استرسهای هیجانی و نیز خستگی روانی و جسمی از جمله عوامل بروز و یا تشدیدکنندهی حملههای آسم میباشد. بهعبارت دیگر عوامل روانی و هیجانی، عوامل بروز آسم را تحریک و تشدید مینمایند.
میگرن نیز که نوعی سردرد ضرباندار یکطرفه است و در بیشتر موارد با حالت تهوع، حساسیت به نور و گاهی استفراغ بروزمیکند، از استرس و فشارهای روانی متأثر میشود. در واقع استرس را میتوان عامل مهمی برای بروز میگرن دانست. بههمینترتیب استرس برکار دستگاه گوارش اثر میگذارد، اسیدمعده را افزایش میدهد، عمل گوارش موادغذایی را مختل مینماید، سبب ریفلاکس میشود، زخممعده را تشدید میکند و در بیماریهای التهابیروده نقش مهمی دارد.
استرس و فشارهای روانی، دستگاه دفاعی بدن را نیز ضعیف میکند. بنابراین میتواند از این راه روی سلامت فرد اثر بگذارد. بههمینجهت استرس و فشارهای هیجانی میتواند سبب بروز اختلالاتپوستی در فرد گردد و حتی آثار پیری زودرس و چینوچروک ایجادکند. همچنین جوشهای مقاوم و التهابی ممکناست درپیفشارهای روانی و استرسها ایجاد شوند و به درمان معمولی پاسخ ندهند. برخیاز بیماریهای قلبوعروق، ازجمله پرفشاریخون و بسیاری از سردردها و نیز کمر دردهای مزمن میتواند درگروه بیماریهای روانتنی قرارگیرد. با اینخلاصه میتوان گفت بیماریهای روانتنی به آن دسته از اختلالهای جسمی گفتهمیشود که بیماری با تظاهرات و نشانههای بدنی آغاز یا تشدید میشود، اما عامل آنها فشارهای روانی میباشد.
معمولاً کسانیکه قدرت سازگاری کافی ندارند و یا از آگاهی لازم برای زندگی برخوردار نیستند، بیشتر گرفتار بیماریهای سایکوسوماتیک میشوند. درعینحال برای بررسی دقیق این بیماریها باید به عوامل ژنتیک و سوابقخانوادگی بیماران و شخصیت آنها توجه کاملنمود تا امکان کمک برای درمان آنها افزایشیابد. پژوهشهای اخیر دانشگاهی در آمریکا نشانمیدهد که با پیشرفت سریع تکنولوژی و به کارگیری دستگاههای پیچیدهی الکترونیک و ایجاد شتاب در زندگی مردم، هر روز بر اختلالهای روانتنی افزوده میشود و مشکلات درمانی را افزایشمیدهد.
ثبت نظر