تعداد 4میلیون اروپایی و ۳/۵ میلیون آمریکایی هرساله بیخانمانی را تجربه میکنند و این اعداد و ارقام هرساله درحال افزایش است. افراد بیخانمان «بیمارترین افراد در جامعهی ما هستند»، طبق مجموعهی دو قسمتی جدید درباره بیخانمانی در کشورهای با درآمد بالا که در لانست منتشر شده است، فقط اصلاح وضعیت بهداشتی ممکناست برای کمک به جمعکردن مردم از خیابانها کافی نباشد.
این مجموعه تأکید میکند که بیخانمان بودن نهتنها برای سلامت جسمی و روانی مضر است، بلکه اثرات بسیار زیادی هم بر روی امید به زندگی دارد (قسمت اول). مثلا میزان عفونت سل درجمعیت بیخانمان حداقل۲۰ برابر بیشاز جمعیت عادی است، همچنین میزان افسردگی تا هفتبار در جمعیت بیخانمان بالاتر است که معادل سطوح روانپریشی میباشد.
همچنین احتمال اینکه افراد بیخانمان دچار مرگ زودرس شوند ۲ تا ۵ برابر بیشتر از جمعیت عمومی جامعه است (بهویژه مرگهای ناشیاز خودکشی و حوادث). با اینحال، با وجود گسترش خدمات بهداشتی، این افزایش خطر مرگ درطول ۲۰سال گذشته بدون تغییر ماندهاست.
«افراد بیخانمان بیمارترین افراد در جامعهی ما هستند». شواهد موجود درمورد میزان بیماری دربین آنان بسیار نگرانکننده است که نهتنها بهخاطر مصرف موادمخدر و الکل بلکه بهخاطر طیف وسیعی از بیماریهای عفونی، بیماریهای قلبی و بیماریهای مزمن دیگر مرتبط با سن و اختلالات روانی نیز میباشد. مطابق گفتهی دکتر سینا فاضل نویسندهی اصلی قسمت اول و استاد روانپزشکی قانونی (Forensic Psychiatry) در دانشگاه آکسفورد شواهد حاکی از آن است که افراد بیخانمان خیلی زودتر از بقیهی جمعیت بهدلیل بهداشت ضعیف خود پیرمیشوند.
درسراسر اتحادیهی اروپا ۴۰۰.۰۰۰ نفر و در ایالاتمتحدهی آمریکا ۶۰۰.۰۰۰ نفر هرشب بیخانمان هستند (قسمت اول مقاله). طبق گفتهی نویسندگان، اعداد و ارقام از ۵ سال گذشته نشانمیدهند که تعداد افراد بیخانمان درحال افزایش است و تعداد فرزندان و خانوادههایی که بیخانمان هستند بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است. بنابراین، اهمیت مقابله با این موضوع بیشازپیش مشخص گردد.
افراد بیخانمان از گرانترین خدمات مراقبتهای بهداشتی حاد (مانند: تصادف و مراقبتهای اورژانس و نیاز به بستریشدن بلندمدتتر (نسبت به افراد دارای خانه) استفاده میکنند. مثلاً، در انگلستان، افراد بیخانمان با احتمال تقریباً چهار برابر بیشتر نسبت به افراد عادی از خدمات بیمارستانی اضطراری استفاده میکنند، که برای خدمات بهداشت ملی هزینهای در حدود ۸۵ میلیون پوند را دربر دارد.
پس چهکاری میتوان برای جلوگیری از عواقب نامطلوب سلامت انجام داد (قسمت اول مقاله) درحالیکه اهداف ملی و ایالتی برای بهبود سلامت افراد بیخانمان باید اعلام شود (بهعنوانمثال،برای شناسایی و مدیریت بیماریهای عفونی، بیماریهای روانی و بیماریهای مرتبط به سن)، این مجموعهها نیاز به حمایت ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی برای تغییر در سیاستهای اجتماعی و عوامل ساختاری آن دارند که منجر به بیخانمانی میگردد، ازجمله آنها نبود امکان دستیابی به مسکن و فرصتهای شغلی برای کارگران غیرماهر میباشد.
نمونههایی از خدمات یکپارچه در سراسر کشورهای با درآمد بالا درحالحاضر شکاف بین بیخانمانی و خدمات بهداشتی را باریکتر میکند و نشانمیدهد که چه چیزی را میتوان بهدستآورد (قسمت دوم مقاله). مثلاً، در آمریکا، برنامههای «اولویت مسکن» که خدمات مسکن و پشتیبانی را برای افراد بیخانمان با بیماریهای روانی یا سوءمصرف مواد را فراهم میکند نهتنها زندگی افراد را بهبود میبخشد بلکه میتواند هزینههای مراقبتهای بهداشتی و خدمات اجتماعی را کاهش دهد. برنامههای مهلت پزشکی برای بیماران بیخانمان که از بیمارستان مرخص میشوند، خطر بستری مجدد و تعداد روزهای بستریشدن در بیمارستان را کاهش میدهد. با اینحال این نمونهها هنجار (Norm) نبوده و نیاز به انجام اقدامات بیشتری میباشد.
نویسندهی اصلی مقالهی دوم دکتر استفانوانگ از بیمارستان مایکل در تورنتوی کانادا میگوید: «باید مشخصشود که جلوگیری از بیخانمانی، با ایجاد فرصتهای بیشتر برای مسکن، کار، آموزش و مراقبتهای بهداشتی درطول دورهی پرخطری، مانند مرخصشدن از مراقبت خیریه، بیمارستان روانی یا زندان و ورود به جامعه، میتواند بهطور موثر بیخانمانی را کاهش داده و صرفهجویی اقتصادی را هم بهدنبال داشته باشد».
Medical News Today 2014. Oct.27
ثبت نظر